علم اخلاق مدرن تلفیقی علم اخلاق از دو عنصر تشکیل شده است است - نشر پیله

علم اخلاق مدرن تلفیقی

کتاب در ستایش شکاکیت
Rate this post

علم اخلاق

علم اخلاق از دو عنصر تشکیل شده است است. از یک طرف قوانین عقلانی در مورد چگونگی زندگی مسالمت آمیز در یک جامعه، و از طرف دیگر، تابوهای سنتی و قدیمی که ریشه در برخی خرافه‌های قدیمی دارند، اما تقریبا از کتب مقدس، مسیحیت، هندو و بودا سرچشمه می‌گیرند.

و تا حدودی هر دوی این عناصر باهم مطابقت دارند ؛ برای مثال منع قتل و دزدی هم مورد تایید منطق انسانی و هم دستور الهی است، اما منع خوردن گوشت خوک یا گاو در بعضی ادیان از پشتوانه و حمایت کتب مقدس برخوردارند.

عجیب این است که انسان امروزی که به این حقیقت آگاه است که علم چه خدمتی در جهت دانش افزونی و تغییر شرایط زندگی اجتماعی کرده، اما هنوز با میل و رغبت به قدرت و نفوذ متونی که که متجلی دیدگاه کشیشان جاهل اهل باستان هستند، تن می‌دهد.

مایوس کننده است که بسیاری از این قواعد اخلاقی که شخصیت مقدس شان کورکورانه و بدون چون و چرا مورد تایید قرار می‌گیرند، به گونه‌ای هستند که بی‌جهت موجبات بدبختی بشر را فراهم می کنند. اگر انگیزه‌های نوع دوستانه آدمیان قوی باشد، این انگیزه‌ها می‌توانند بخشش را در جایگاه واقعی کلمه از گزند تغییر به غیر مصون دارد ؛ و به دیگر سخن، نص فرمان صریح این است که تمام اموال خود را بفروشید و به بینوایان بدهید.

و این نظر پاسخی برای همه معماهایی است که منطق باآن روبرو می‌شود. و این عقیده توسط گروه خاصی از عالمین دینی آزادی خواه مورد پذیرش قرار گرفته است. درهر صورت این دیدگاه ایرادات خودش را دارد. از کجا اطمینان حاصل کنیم که اراده و خواست خدا واقعا چیست؟اگر نیروهای شیطانی به میزان مشخصی بهره‌ای از قدرت داشته باشند، ممکن است ما را فریب دهند که بپذیریم که کتاب مقدس کار نیروهای شیطانی است. این عقیده مذهبی گنوسی بود که معتقد بودند کتاب عهد عتیق کار یک نیروی اهریمنی است.

به محض این‌که تعقل و خردمان را کنار بگذاریم و به کتب مرجع تکیه کنیم، پایانی برای مشکلات وجود نخواهد داشت. کدام کتاب مرجع؟عهد عتیق؟ عهد جدید؟ درعمل مردم کتابی را بر می‌گزینند که از طرف جامعه‌ای که در آن متولد شده اند، مقدس قلمداد شود. و از همان کتاب نیز بخش‌هایی را انتخاب می‌کنند که مطلوب خودشان باشد و بخش‌های دیگر را نادیده می‌گیرند. زمانی موثرترین و مهم ترین نص انجیل این بود ” به هیچ جادوگری رحم نکنید، همه را بکشید”.

امروزه مردم در سکوت از این عبارت چشم پوشی می‌کنند. حتی زمانی که کتاب مقدسی در اختیار داریم، هر آنچه با تعصبات ما سازگاری داشته باشد، به عنوان حقیقت می‌پذیریم. برای مثال هیچ کاتولیکی آیه‌ای که می‌گوید یک اسقف تنها باید یک همسر داشته باشد را جدی نمی‌گیرد.

عقاید مردم دلایل متفاوتی دارد. یکی از دلایل این است که ادله‌ای برای عقیده مورد نظر وجود دارد که ما آن را به عنوان یک واقعیت به کار می‌بریم. درست مانند این‌که بگوییم ” شماره تلفن فلانی چند است و یا چه کسی در مسابقات سالانه بیس بال برنده شد. ” اما به محض این‌که در مورد اسباب و دلایل یک عقیده بحث و مناظره کنیم، استدلال ما کمتر قابل دفاع به نظر می‌آید.

ما پیش ار هر چیز، عقیده‌ای را می‌پذیریم که باعث شود حس کنیم آدم خوبی هستیم آقای هومو اگراز درامد معقول و سیستم گوارش سالم برخوردار باشد، با خودش فکر می‌کند چقدر باشعورتر و فهمیده تر از همسایه‌اش است که با یک دمدمی مزاج ازدواج کرده که همیشه پول‌هایش را گم می کند. او فکر می‌کند که چقدر شهر خودش نسبت به آن شهری که پنجاه مایل آن طرف تر است، برتری دارد؛ شهر خودش اتاق بازرگانی بزرگتری دارد و شهردارش هرگز در زندان نبوده.

اگر ملیت او انگلیسی باشد، شکسپیر، میلتون و یا داروین و نیوتون را ارج می‌نهد. و اگر فرانسوی باشد، از این‌که فرانسه برای قرن‌های متمادی طلایه دار فرهنگ، مد و آشپزی بوده، احساس شادی و مسرت می‌کند. اگر روس باشد، فکر می‌کند به کشوری تعلق دارد که به معنای واقعی کلمه بی‌المللی است. اگر اهل یوگسلاوی باشد، از خوک‌ها ی کشورش به خود می‌بالد. اگر اهل کشورشاهزاده نشین موناکو باشد، به سبب این‌که کشورش در قمار حرف اول را می‌زند، به خود می‌نازد.

اما این ها تنها شواهدی نیستند که مایه مباهات انسان است. مگر اوفردی از گونه انسان هوشمند نیست؟ تنها در میان مخلوقات خدا، انسان است که روحی جاودانه دارد و خداوند به او نعمت عقل و شعور ارزانی داشته؛ اوست که بین شر و خیر تمیز قائل می‌شود و جدول ضرب راآموخته است. مگر خدا او را مظهر خودش روی زمین قرار نداد و همه چیز را برای راحتی او نیافرید؟ خورشید را برای روشنایی بخشیدن به روزش و ماه را برای روشنایی شبش خلق نکرد؟ در زمین میوه‌هایی به عنوان غذا برای او فراهم کرد.

حتی طبق عقیده برخی عالمان دینی، دم سفید رنگ خرگوش‌ها نیز حکمتی دارد. به عبارتی دلیلش سهولت در شکار خرگوش است. درست است که سختی‌هایهی وجود دارد:شیرها و ببرها حیوانات درنده خویی هستند، تابستان بسیار گرم و سوزان، و زمستان بسیار سرد و استخوان سوز است. اما همه این اتفاقات از زمانی که آدم آن میوه ممنوعه را خورد، آغاز شد؛ تا پیش از آن همه حیوانات گیاهخوار بودند و همیشه فصل بهار بود. اگر حضرت آدم به همان هلو، شلیل، انگور، گلابی و یاآناناس قناعت کرده بود، ما از همه این نعمت‌ها برخوردار بودیم. بارو نقل می‌کند که روزی او با مبلغی اهل ولز که همیشه هم محزون بود دیدار می‌کند.

بعد از این‌که با مهربانی دلیل ناراحتی‌اش را از او سؤال می‌کند، او به ریشه ناراحتی و غصه‌اش اعتراف می‌کند:که در سن هفت سالگی در پیشگاه روح القدس مرتکب معصیت می‌شود. بارو به او می‌گوید” دوست عزیزم اجازه نده این مسأله تو را آزار دهد؛ من افراد بسیاری را می‌شناسم که شبیه تو بوده‌اند. به خاطر این پیشامد گمان نکن از بقیه متمایز شده ای؛ اگر جستجو کنی، می فهمی افراد زیادی هستند که مرتکب گناه شده‌اند. ” از همان لحظه آن مرد شفا یافت.

او از این‌که فکر می‌کرد تنها خودش مرتکب گناه شده، عذاب می‌کشید، ولی زمانی که متوجه شد که افراد دیگری مانند او مرتکب گناه شده بودند خاطرش آسوده شد. هیچ کس دوست ندارد در جرگه گناه کاران باشد و در این مورد تنها به خود فکر کند. بیشتر گناهکاران کمتر احساس خودبزرگ بینی می‌کنند، اما بدون شک عالمین دینی از این‌که احساس کنند انسان موضوع خشم و مهر خداست، لذت می‌برند.

ما بیشتر اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب در ستایش شکاکیت

42000تومان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *