عمل فوتبال
هنگامی که در یک قطعه تئاتری دلیلی عمیق را تشخیص میدهیم نیز به روشی مشابه پیش میرویم. اینکه یک قطعه تئاتری دارای نویسنده است، نمی تواند به عنوان استدلالی بر ضد اهمیت و معنای نهانی فوتبال قلمداد گردد، مگر اینکه ادعا شود که نویسندۀ متن، معنا و هدف آن را در در نمایشنامه قرار داده باشد.
در هر دو مورد مسئله اعمال انسان هایی مطرح است که از روی نیت فردی عمل میکنند، اما در عین حال معنای عمیق تری از بازی را ایجاد میکنند، معنایی که هیچ کدام از آنها قصدی برای ایجاد آن نداشته اند.
یک تیم برای بردن وارد بازی میشود، هر بازیکنی میخواهد خود را متمایز نماید، کیفیتش را نشان دهد و از بازیکن حریف برتر باشد. به ذهن هیچ بازیکنی خطور نمی کند که در زمین بازی خود را در معرض یک موقعیت خطرناک قرار دهد: بازیکن باید از دستان خود چشم پوشی نماید، وی میبایست تا حد زیادی با کمک پاهای خود همکاری کند و ارتباط برقرار نماید. در قیاس با زندگی معمولی، موجودیت او در مستطیل سبز آسیب پذیر است.
قوانین بازی به صورت تصنعی وی را در موقعیت دشواری قرار میدهند، بازیکن به همین دلیل با این وظیفه روبرو میشود که آسیب پذیری خود را به عنوان یک نقطه ضعف درک ننماید. وی دارای نکته سنجی و تخیل است و میتواند آنها را به یک مزیت بدل کند: وی در پاسخ به موقعیت خطرناک، خود را آسیب ناپذیر میکند. فوتبال بر خلاف آن گونه که اغلب ادعا میشود، نشانگر تصور کمال مطلوب از جهان زندگی و ایده آل سازی آن نیست. فوتبال کاربردی متفاوت از بدن انسان را نشان میدهد، فوتبال با مثال هایی بیشمار روشن میکند که انسانها چگونه میتوانند در یک چنین موقعیتی به موفقیت دست یابند. فوتبال یک آزمایش انسان شناختی است.
با ویتگنشتاین شروع میکنیم: «زبان فلسفه، زبانی است که گویی پیش از این بواسطه یک کفش بسیار تنگ، تغییر شکل یافته است». کفشِ فلسفه بسیار تنگ است. ما برای حرکت آزادنه به سمت جلو به مقدار مشخصی از آزادی عمل نیاز داریم. فلسفه سنتی توجه نکرده است که اندیشمندان با کفش راه میروند. فلسفه، اندیشمندان را بیشتر با فرشتگان مقایسه کرده است، گویی که آنها نیز میتوانند بدون لمس زمین حرکت کنند.
فرشتگان همانند ما موجوداتی فعال و کنشگر نیستند، آنها با هیچ کار عملی سازگاری ندارند. در فلسفهای که فوتبال را در بر میگیرد، فرشتگان مطرح نمی شوند. این فلسفه به کفشی نیاز دارد که مانع از حرکتش نگردد. انسان هایی که این فلسفه در مورد آنها تأمل میکند، موجوداتی جسمانی هستند.
آنها اشتیاقاتی دارند که با دیگران شریک هستند. این کتاب بر خلاف برداشت سنتی از فلسفه، به فلسفۀ جسم و عملِ یک جسم میپردازد، جسمی که صرفاً با سر فکر نمی کند، صرفاً با دهان حرف نمی زند و صرفاً با دستها کاری انجام نمی دهد و عملی که «از محتوای واقعیت بیشتری …. نسبت به سایر حوزههای دیگر برخوردار است». این کتاب با فلسفهای که حرکت نمی کند، بر روی زمین میماند و سرشار از تخیل (شبیه به هنر) است، سر و کار ندارد، بلکه به فلسفه اقدام عملی میپردازد، شکلی از زندگی که از پاها سرچشمه میگیرد و ویژگیها و عاداتِ مدرنیته را پدید میآورد.
این کتاب به همان میزان که در مورد فوتبال است، به فلسفه نیز میپردازد و جستجو در مورد فلسفهای را آشکار میکند که به جهان امروزی زندگیِ انسانها سر و کار دارد. با این حال این کتاب به دنبال هیچ طرح جامعی از مدرنیته نیست، هیچ فلسفه معاصری براستی نمی تواند برای دستیابی به چنین امری تلاش کند. فلسفه میتواند برای گفتگو با ویتگنشتاین چشم اندازی به جهان را به ما بیاموزد. در اینجا چشم اندازی به جهانِ بازی مطرح است: به جهان وارونه فوتبال. این بستگی به تصمیم مخاطب دارد که آیا کفش فلسفه در این کتاب به اندازه کافی گشاد شده است، به نحوی که بتوان با آنها بر روی زمین دیگری به غیر از زمین همیشگی حرکت کرد.
در فوتبال بر روی سطح زندگی میشود، در فوتبال هیچ معنای نهفتهای همانند یک متن وجود ندارد که میبایست برای درک آن پی به عمق آن برد. فریدریش نیچه برای فلسفۀ سطح یک دفاعیه قدرتمندانه داشته است: اندیشهای که به دنبال موضوعات اساسی در عمق است، جهانی را در پس جهانِ مشهود فرض میکند، یک «جهان موازی». از لحاظ وی این صرفاً یک اندیشه عمیق است که برای آن جهان موجود بیاعتبار است و اعتقاد دارد که میبایست در پسِ آن به دنبال ایدهها یا موجودیت هایی بود که جهان واقعی را تشکیل میدهند.
سطح در واقع نشان میدهد که در زیر لایههایی قرار دارند که با آن مرتبط هستند و به آن اشاره دارند، لایههایی که خود قابل مشاهده نیستند. تجربه ما از دنیای حسی نیز این گونه است: در زیر سطح مشهود زندگی، لایههای عمیقِ غیر قابل مشاهده نمایان میشوند. پیش از اینکه به دنبال معنایی عمیق تر باشیم، میبایست قابلیت مبتکرانۀ حواس را ایجاد نماییم: لمس کردن، دیدن، شنیدن، احساس کردن برای زندگی و برای سایر انسان ها.
هنگام بازی یا تماشای یک بازی فوتبال، فرد نه تنها اعتقاد دارد که بازی واقعی است، بلکه خود را نیز احساس میکند. فرد نه تنها احساس میکند که وجود دارد، بلکه دیگرانی که توپ را به آنها پاس میدهد و حریفی که در مقابل وی قرار میگیرد را نیز احساس میکند. در بازیکنان حساسیتی گسترش مییابد که بین زمختی و ظرافت در نوسان است. بازی فوتبال زمخت و ظریف است، چون با پا بازی میشود و در کشمکش بین این دو قطب، آگاهی از یک زندگی متمرکز به وجود میآید.
اندیشیدن در مورد یک پدیده عامه پسند نظیر فوتبال به موضوعی بسیار متداول بدل گشته است، چون فوتبال امروزه درگیر با علاقههای بسیار زمینی، به ویژه علایق اقتصادی و سیاسی است. کارکرد اقتصاد در فوتبال متفاوت است، به این دلیل که جنبههای افسانهای به تفکر اقتصادی اضافه میشوند، افسانه در فوتبال نه تنها باعث افتخار و اعتبار میگردد، بلکه سود تجاری را نیز افزایش میدهد. موفقیتهای تیم ملی و بهترین تیمهای باشگاهی مورد توجه مطبوعات و عموم مردم همان کشور قرار میگیرند. این مسئله را میتوان با وضوح بیشتری در فوتبال لیگها و تیمهای ملی بزرگ تر نسبت به بازی باشگاههای متوسط مشاهده نمود.
توجه مخاطبان سراسر جهان به فوتبال معطوف است و فوتبال کانون این کتاب را به خود اختصاص داده است. فوتبال همچنین در کشورهایی که در آنها به این ورزش اهمیت داده میشود یکی از مهم ترین موضوعات رسانهها به شمار میرود. امروزه فوتبال به شدت مورد توجه رسانهها قرار دارد، به نحوی که دیگر نمی توان به صورت کامل بین یک فوتبال واقعی و یک فوتبال رسانهای تمایز قائل شد، در حقیقت در فوتبال واقعیت و تخیل در هم تنیده شده اند.
فوتبال به دلیل نقش فوق العاده اش در انظار عمومی، از قدرت مختص به خود برخوردار است و قدرت خود را به رخ سیاست نیز میکشد. بازیکنان برجسته دارای شهرت بسیار بالایی هستند و به آنها جایگاه و منزلتی فراتر از انسانهای معمولی اعطا میگردد.
هر ملتی دیدگاه خاص خود را در مورد فوتبال دارد. به عنوان یک ناظر نمی توان به راحتی چنین واقعیتی را نادیده گرفت. در بخش پایانی این کتاب با جزئیات بیشتری به نحوه دید آلمانی به فوتبال پرداخته خواهد شد، هر چند که این نوع دیدگاه در بخش ابتدایی کتاب نیز به نوعی نهفته است.
در انگلیس و فرانسه فوتبال با حساسیت متفاوتی نسبت به آلمان درک میشود. در توصیفات انگلیسی و در درجه اول از لحاظ تاریخ اجتماعی، فوتبال به عنوان مبارزهای بین مردان و در متن بستر اجتماعی آنها، به عنوان مبارزهای بیقید و شرط یک باشگاه در برابر رقیبان و همچون دنیایِ شور و شوق مطلق به تصویر کشیده میشود.
ماقبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب زندگی در نود دقیقه