از عصر روشنگری به بعد برای اروپایی‌ها این امری فرهنگ مدرن و عصر روشنگری - نشر پیله

فرهنگ مدرن و عصر روشنگری

کتاب فرهنگ مدرن
Rate this post

از عصر روشنگری به بعد برای اروپایی‌ها این امری عادی بود که به جامعه همسان یک قرارداد بنگرند. این ایده دارای دو جنبه‌ی جدید و بدیع است: نخست اینکه عضویت اجتماعی را یک انتخاب آزاد می‌داند و دوم نشان می‌دهد که همه‌ی اعضا جامعه در حال زندگی کردن هستند.

عصر روشنگری

هیچ‌یک از این جنبه‌ها درست و پذیرفتنی نیستند بااین‌وجود بدون در نظر گرفتن دین در جامعه، مردم تمایل به باور آن‌ها بسان حقایقی اثبات‌شده دارند. حتی اگر قرارداد اجتماعی را همان‌طور که هست بشناسیم (داستانی که قلب خالی سیاست مدرن را پنهان می‌کند) بااین‌وجود به‌سختی خواهیم توانست تعهدات اجتماعی و سیاسی خود را با اصطلاحات دیگری تدوین کنیم.

ادموند بِرک به قرارداد اجتماعی تفسیر شده توسط انقلابیون فرانسه به‌شدت واکنش نشان داد. وی چنین استدلال کرد که انقلاب با حاکم کردن «مردم»، مرده‌ها و متولد نشده‌ها را از حقوقشان محروم کرده است. مراقبت از مردگان و مراقبت از متولدنشدگان در هم عجین هستند، از طرفی سوءاستفاده کردن از مردگان نیز به‌نوعی هدر دادن سرمایه‌ی اجتماعی است.

برخلاف این ما می‌توانیم با احترام گذاشتن به مردگان و خواسته‌های آنان، منابع انباشته جامعه را دست‌نخورده نگه‌داشته و مانعی در برابر زندگان برای تصاحب تمام پس‌اندازها برای خود، ایجاد کنیم. وقتی مدرسه یا بنیادی وقف اموات می‌شود، دانش و اموال از شرایط اضطراری فعلی آن‌ها نجات‌یافته و برای نسل‌های آینده به امانت گذاشته می‌شوند؛ بنابراین می‌توانیم مفهوم «توهین به مقدسات» را یک نیروی محافظ و نگه‌دارنده بدانیم؛ چراکه بدون آن، درهای تمام منابع برای غارت گشوده خواهد بود. (این واقعیتی است که ما وارثان عصر روشنگری از آن کاملاً آگاه هستیم).

انسان‌شناسان، افراد بشر را از منظر و دیدگاهی بیرونی مطالعه می‌کنند. ایشان اعمال انسانی را با اصطلاحات و تعبیراتی بررسی و تحلیل می‌کنند که هرگز توسط مردمی که از دیدگاهی درونی به اعمال و رفتار خود به‌عنوان عضوی از جامعه می‌نگرند، استفاده نمی‌شوند. برای یک انسان‌شناس مشاهده‌گر که آداب‌ورسوم قبیله را مشاهده می‌کند، احترام به مردگان یک کارکرد دارد که با منفعتی که نصیب زندگان می‌کند توجیه می‌شود؛ اما این سود دور از ذهن و فهم عضو قبیله است.

عضو قبیله مردگان را گرامی می‌دارد از آن روی که عزت را از آن مردگان می‌داند؛ آینده‌ی او و دیگر اعضا قبیله در این میان به‌حساب نمی‌آید. درواقع اگر عضو قبیله، دیدگاه انسان‌شناس را برگزیند، خواهد دانست که مرد قبیله خود تهدیدی خواهد بود برای همان نظمی که او می‌خواهد از آن محافظت کند، ازاین‌روی که او درهای ذهن خود و هم‌قبیله‌ای‌هایش را به روی تشکیک  باز می‌کند.

تقوا و پارسایی تنها زمانی وسیله‌ای برای وحدت اجتماعی خواهد بود که به‌عنوان یک وسیله تلقی نشود. کارکرد تقوا زمانی محقق می‌شود که مردم آنچه را که تقوا اقتضا می‌کند انجام دهند و دلیلی جز پرهیزکاری برای انجام اعمالشان نداشته باشند.

تضاد بین این دیدگاه‌های داخلی و خارجی، ویژگی آشنای تجربه‌ی مدرن است؛ دفاع بِرک از تعصب یکی از نخستین و درعین‌حال واضح‌ترین این تضادها است؛ چراکه با فرض یک ذهن باز چگونه می‌توان از تعصب دفاع کرد؟ مردم مدرن مشتاق عضویت هستند اما امکان عضویت فقط برای افرادی وجود دارد که اشتیاقی به آن ندارند.

افرادی که هیچ تصور واقعی از آن نداشته و آن‌قدر غرق در آن هستند که آن را بر چهره طبیعت، حک‌شده می‌بینند. چنین افرادی می‌توانند از طریق فرهنگ مشترک سریع‌تر به چشم‌انداز اخلاقی انسان دست یابند.

در این زمینه: آیین های مقدس و عبادت ها

برگرفته از کتاب فرهنگ مدرن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *