فلسفه قانون
پذیرش بلاواسطه کتاب قانون طبیعی بیصدا و آرام بود، به ظن قوی احتمالاً به این علت که در نظریه قانون راهی را که هرگز در میان انگلیسیها محبوبیت نداشت ترسیم کرد و در عین حال اسلوب کندوکاو آنْ از فلسفه تحلیلی مورد علاقه همروزگاران دانترو بسیار دور بود.
اما زور اصلی کتاب – روبهرو شدن با کاستیهای قانونگرایی با نیروی نظری و عملی فهم مدرن از قانون طبیعی – با فلسفه حقوق بعد از جنگ رابطه خوبی برقرار کرد. مهمترین این آکورد خود ارزیابی جدی قانونگراها به رهبریِ هربرت هارت در انگلستان و نوبرتو بابیو در ایتالیا بود. به خصوص هارت یک سلسله سخنرانی، مقالات و کتابهای با نفوذ در خلال دهه 1950 عرضه کرد و پذیرفت که قانونگرایی قدیمی در رابطه با ابعاد اخلاقی قانون نقطه ضعف بسیار جدی داشته است.
بخشی از تلاش هارت برای اصلاح این نقیصه درگیر مستقیم تخصیص هنجارهای طبیعتگرا شد. در مقاله سال 1955 معروفاش «آیا حقوق طبیعیای وجود دارد؟» گفت منطقاً باید حداقل یک حق طبیعی باشد، یعنی یک حق آزادی شخصی در غیاب هر محدودیت خود تحمیلی برحق. هارت در کتاب مفهوم قانون (1961) از «هسته حس خوب» استخوانبندی اخلاقی موجود در مرکز نظریه قانون طبیعی تمجید کرد.
او از «حداقل محتوی» معتبر قانون طبیعی که پایه آن از «اصول شناخته شده کلی رفتار و کردار که در حقایق اولیه موجودات انسانی، محیط طبیعیاشان و اهدافاشان ساخته میشود» دفاع کرد (هارت 1961، 189). اینکه هارت به چه اندازه آمادگی تسلیم به ذات قانون طبیعی داشت، میتواند مورد مناقشه قرار گیرد. اما اقرار او به «حداقل محتوی» بدین معنا بود که برای اولین بار در دههها، روند کلی فلسفه حقوق در دو طرف آتلانتیک، گرفتن سهم از ایده قانون طبیعت را آغاز کرده است.
قطعاً دانترو تلاش هارت را برای تعریف نقش قانون طبیعی تحسین کرد (ر.ک. 1970، صص 203 – 185). اما نباید تصور کنیم که قانون طبیعی نقش مستقیم در فرایند بازاندیشی هارت داشته است. با وجود اینکه هر دو در آکسفورد همکار بودند و هارت از قبل با دانترو درباره علاقه اخیرش به قانون طبیعی صحبت کرده بود (دانترو 1970، 185) اما این حقایق چیزی را ثابت نمیکند. اختلاف نظر هارت با نظریهپرداز حقوق آمریکایی لان فولر در اواخر سال 1950 احتمالاً اثر مستقیمتری بر تأملاتاش راجع به رابطه قانون و اخلاق گذاشت. (سابقه این مناظره در فولر 1969، 188 آمده).
اما دانترو بیدرنگ فرایند خودتأملی و خودانتقادی قانونگرایی را از راههای دیگر بر سر ذوق آورد. به دلایل شخصی در سال 1958 آکسفورد را ترک و برای کرسی نظریه سیاسی به دانشگاه تورین رفت و در همان اوان به کمک بابیو یک کنفرانس بینالمللی درباره قانونگرایی را سازماندهی کرد که نهایتاً برای دو هفته در املاک موسسه بلاجیو راکفلر در سپتامبر 1960 منعقد گردید. این همایش تعدادی از شخصیتهای برجسته فلاسفه قانون از (هارت، بابیو، الف راس) و همچنین تعدادی از پژوهشگران جوان اروپا و آمریکای شمالی که اسامیاشان از آن موقع تاکنون آشنا شده است (منجمله برایان باری، اینک پروفسور طرز حکومت هیئت دولت در مدرسه اقتصاد لندن، و مارتین گلدینگ در حال حاضر پروفسور فلسفه و قانون در دانشگاه دوک) را گرد هم آورد.
به نظر میرسد نقش واقعی دانترو در کنفرانس مضاعف بوده است. اول اینکه او ازعنوان قانون طبیعی به مثابه تصحیح و تکمیل مورد قانونگرا حمایت کرد (گرچه آگاهانه تبیین خودش از قانون طبیعت را از نسخه نئوتومیست که در ایتالیا از آن به اشاره دخالت کلیسا در امور قضایی دنیوی میفهمیدند، دور نگه داشت). دوم، در کنفرانسی که امکان داشت زمینههای متفاوت فرهنگی و فلسفیْ تفاهم و توافق را تحریف کند، دانترو (با تجربه گرانبهای جهان شهری و سلوک متساهل) وظیفه تسهیل معاشرت و هماهنگ کردن اختلافات غیرلازم را به عهده گرفت.
ما بیشتر اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب قانون طبیعی