پادشاهی کهن
لباسهای بسیار سادهی پادشاهی کهن از دامن مردانه با بلندیهای مختلف برای مردان و تنپوشهای چسبان برای زنان، که از سینه تا قوزک پا را میپوشاند و با بند روی شانهها محکم میشود. در هر دو جنس، گاهگاه شنلی(خرقه ای) با پارچهی ضخیم دیده میشود.
پیکرهی پادشاه پیشادودمانی، شاه نارمر (۳۴۰۷ پیش از میلاد)، یکی از کهنترین جلوههای شناختهشده از لباس مصریان است. در شکل ۱، نارمر را میبینیم که تاج سفید بلند مصر علیا («هچت») را بر سر دارد، دامن مردانهی کوتاه و سادهای پوشیده، و از جلوی کمربندش آویزهای زینتی آویخته است.
در بالای هر آویز، تصویری از حاثور نقش بسته است که این نقش در کناره تصویر با مقیاس بزرگتری دیده میشود. دم تشریفاتی حیوانات، که در سراسر تاریخ پادشاهان مصری جزئی از لباسشان بوده است، در پشت کمربند نارمر هم دیده میشود. روی چانهی شاه ریش مصنوعی تشریفاتی را میبینیم که با تسمه به تاجش وصل شده است.
این تصویر از قطعهی نقاشی بسیار کهنی با نقش و نگارهای برجسته که «لوحهی نارمر» نامیده میشود؛ لوح یادبودی که شاه را در هنگام نبرد بهتصویر کشیده است. ریش خدایان، شاهان، و اشرافزادگان شکلهای متفاوتی داشتند که نمادی از مرتبهی صاحبشان بود.
این نمادسازی، که بسیار پیچیده و در جامههای خدایان مصری بسیار غالب است، اغلب به پوششهای سلطنتی منتقل میشود؛ به این ترتیب، پادشاه را با پوشش خدا میبینیم و، در بسیاری موارد، خدایان با تاج مصر علیا و سفلی (رجوع کنید به عکس ۱) بهتصویر کشیده میشوند.
در مجلد حاضر، لباسها عمدتاً بهعنوان نمونه از دوره و ، همچنین از دیدگاه ساختاری یا فنی بررسی میشوند؛ اما در کتابشناسی پایان کتاب، کتابهایی که بهطور خاص به نمادشناسی مصر باستان پرداختهاند است.
از این میان، شاید آموزندهترین اثر در ارتباط با لباس خدایان مصریان، نوشتهی سِر ای. آ. والیس باج (۱۹۰۴)، باشد که مشتمل بر صفحات رنگی متعددی از خدایان با لباسهای نمادینشان است. در کتاب منش و پوشش مصریان باستان، نوشتهی سِر ج. گاردنر ویلکینسون (ویراستهی ۱۸۷۸)، نیز اطلاعات ویژهای دربارهی لباسهای نمادین ارائه شده است.
شکلهای ۲ و ۳، شاهدخت سدت و شاهزاده نرب در لباسهای معمول بزرگان دورهی پادشاهی کهن، دودمان چهارم (۲۷۸۹-۲۷۱۵ پیش از میلاد)، به نمایش . این دو از روی اثر لپسیوس کشیده شدهاند که، بهگفتهی او، از هرم جیزه برداشته شده است. زن تنپوش قرمز با طوق آبی و سفید بهتن دارد، کلاهگیسش سیاه است و رنگ پوستش بژ. دامن مردانهی مرد سفید است و پلیسههایی طلایی دارد.
کلاهگیسش سیاه و پوستش به رنگ قهوهای مایل به قرمز رنگآمیزی شده است. وجود طوقهای منجوقدوزی در هر دو پیکره و این حقیقت که حتی در این دوران کهن هم از کلاهگیس استفاده میشده جالب توجه است. سر مردان، احتمالاً برای رعایت بهداشت، بهطور کامل یا تقریباً کامل تراشیده میشد و همگان، بهجز افراد متعلق به طبقات فرودست و کاهنان، کلاهگیس بهسر میگذاشتند.
اما در میان زنان، رسم تراشیدن سر فراگیر نبود. آنها موهای بلند یا کوتاه داشتند که البته همیشه آن را با کلاهگیس میپوشاندند. بهنظر میرسد که دردوره ای کوتاه در دودمان هجدهم، تراشیدن سر زنان هم به مُد رایج تبدیل شده است. پیکرهی معروف ملکه نفرتیتی و چندین شخصیت دیگر سرهای تراشیدهی بدون کلاهگیس دارند.
کلاهگیس زنان طبقات بالا نسبت به مردان پرزرق و برقتر و پرتر بود، اما زنان سوگوار در تشییع جنازهها، بر حسب قاعده، طبیعی که به سادگی از پشت سرشان شده بود.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب تاریخ لباس در ایران بین النهرین و مصر باستان