پس از انقلاب فرانسه، لیبرالها توسط دکترینهای دو جناح راست و چپ کنار گذاشته شدند. انقلاب، رقیب اصلی بعدی لیبرالیسم را پدید آورد که همان ملیگرایی بود. ملیگرایان استدلال میکردند که حوزههای صلاحیت سیاسی باید با واحدهای فرهنگی که عمدتاً بر اساس زبان و قومیت تعریف میشوند، مطابقت داشته باشند.
انقلاب فرانسه و لیبرالیسم
آنها جهانشمولگرایی لیبرالیسم را رد کردند و بیشازپیش به دنبال اعطای حقوق به گروههای موردعلاقه خود بودند. با گذار از قرن نوزدهم میلادی، اروپا با اتحاد ایتالیا و آلمان و افزایش تحریکات ملیگرایانه در امپراتوریهای چند قومیتی عثمانی و اتریش–مجارستان، از بنیاد سلسله محوری به پایهای ملی در حکومت سازماندهی شد.
در سال 1914 میلادی، این دگرگونی به انفجاری در شمایل یک جنگ بزرگ منجر گردید که میلیونها نفر را کشت و راه را برای دومین حریق جهانگیر (جنگ جهانگیر دوم) در سال 1939 میلادی هموار کرد.
در این زمینه: کتاب چالش های نوین لیبرالیسم
برگرفته از کتاب چالش های نوین لیبرالیسم