شر
رنج ناشی از زمین لرزه چهبسا بزرگتر از رنج ناشی از بمبگذاری تروریستی باشد. اما تروریسم، برخلاف زمین لرزه، نوعی شر محسوب میشود. رفتارها، اندیشهها، علایق شرورانه و افراد شرور وجود دارند: اما مسائل تنها در صورتی شر تلقی میشوند که کسی مقصر باشد. شر در فرد مقصر لانه میکند.
به گفته کانت، خیر یا شر همواره حاکی از ارجاع به اراده هستند. درعین حال، ما اشرار را از افراد صرفاً بد متمایز میکنیم. انسان بد شبیه من و شماست، متنها بدتر. او عضوی از جامعه است، حتی اگر نسبت به آن بدرفتاری پیشه کند.
ما میتوانیم با او بحث کنیم، او را اصلاح کنیم، با او به توافق برسیم و، در نهایت، او را بپذیریم. او، مثل ما، از “سرشت گمراه بشر” ساخته شده است.
- نوع خاصی از انسان وجود دارد که بد است اما نه بد به آن صورت ساده و قابل درک- او الگوی شر، و توجیهی برای کاربرد این واژه از سوی ما را فراهم میکند.
منظورم از او کسی است که عضو جامعه نیست، حتی اگر در آن زندگی کند. بدرفتاری او چهبسا آنقدر مخفیانه و مخرب انجام بگیرد که محسوس نباشد، و حرف زدن با او، به زعم او، ظاهرسازی است.
- به نظر او، هیچ حد و مرزی برای پیشرفت و هیچ راهی برای پذیرش وجود ندارد، و حتی اگر ما او را یک انسان فرض کنیم، خطاهایش از نوع خطاهای عادی، قابل جبران، و انسانی نیستند، بلکه ریشه دیگر و بسیار متافیزیکی دارند.
او مهمانی از جای دیگر و تجسمی از شیطان است. حتی زیبایی او- این واقعیت معروف که افراد شرور اغلب زیبارو هستند- صرفاً شاهد دیگری از غیریت است.
به یک معنا، او نقیض انسانیت است، که بهطور کامل و غیر عادی نسبت به چیزی که میخواهد از بین ببرد آسوده خاطر است.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب فلسفه سیاسی تاملاتی بر مکتب محافظه کاری