بلکه از نوع چند خدایی با زمخت‏ترین مذهب آغازین نوع بشر مذهب معقول خداپرستان نبود - نشر پیله

مذهب آغازین نوع بشر مذهب معقول خداپرستان نبود

کتاب فیلسوفان سکولار
Rate this post

مذهب آغازین نوع بشر مذهب معقول خداپرستان نبود، بلکه از نوع چند خدایی با زمخت‏ترین نوع انسان‏انگاری بود. انسان اولیه به چندین خدا اعتقاد داشت که هر کدام تجسم شخصیت یا کاریکاتوری از خصیصه انسان بود و اغلب بیش از پاکدامنی فاسد بودند. خدایان اولیه موجودات مرموزی بودند که با نیرنگ و زیرکی بعضی از شور و اشتیاق انسان‏ها را خنثی یا حمایت می‏کردند. هیوم صریح و روشن نمی‏گوید ولی او مطمئناً اعتقاد داشت که انسان خدایان را به نقش خود آفریده و تصور الهی انسان اولیه ستودنی نیست و ارزشی ندارد.

خدایان آنها الگوی رفتار و کرداراشان نبود، بلکه به‏طور محسوسی از محسنات اخلاقی مریدانشان عقب‏تر بود، مریدانی که رفتاری بهتر از خدایان خود داشتند. انسان اولیه فکر نمی‏کرد که خدایان آفریننده جهان و یا پایدار نظم آن هستند بلکه آنها خدایی فضول‏اند که خشم آنها را باید با سحر و جادو و قربانی فرو نشاند تا هوسبازی زشت و شریرشان محدود گردد. هیوم انسان‏های اولیه را «ملحدان خرافاتی» می‏نامید نه خداپرستان معصوم. در یک کلمه اعتقادات انسان‏های اولیه از آنچه خداپرستان مشق می‏کردند به همان اندازه دور بود که الهیات وحیانی از خداپرستان مخالف الهیات.

مذهب آغازین نوع بشر

تنها پس از گذشت نسل‏ها و آن هم فقط خیلی ناقص، مفهوم روحانی خداوند به آهستگی جانشین بت‏پرستی خرافاتی گردید. اما این پیشرفت حاصل مباحث عقلی یا روشنگری معنوی نبود بلکه بیشتر از عمل مردانی بود که در جنگ‏های مشهور بین خدایان در کنار یکی از آنها قرار گرفتند. به موجب آن خدایان پیروز قومْ سیادت و سلطه نامحدودی یافتند و بنابراین با ابزار جنگ یکتاپرستی به آهستگی جایگزین چندخدایی شد. گذار و تحول از انسان‏انگاری زمخت به مفهوم روحانی و اخلاقی خداوند بسیار متأخر و آهسته و هنوز هم ناقص و مشروط است.

ما هنوز هم به آسانی به عقب برمی‏گردیم و مانند انسان‏های بدوی فکر می‏کنیم که چگونه خدایان خود را خشنود سازیم: فرض کنیم اگر می‏شد- که هرگز نمی‏شود- یک مذهب عامه تأسیس کنیم که به‏طور روشن اعلام نماید که هیچ چیز جز اخلاقیات مورد توجه  التفات خداوند قرار نمی‏گیرد؛ اگر شیوه‏نامه کشیشان طوری نوشته می‏شد که این را در خطبه‏ها با بیشترین هنر قانع‏سازی در فکر مردم فرو کنند، هنوز هم پیش‏داوری مردم چنان دیرینه و ریشه کرده است که به‏خاطر علاقه به خرافات، همین حضور در مراسم خطابه را اصل مذهب قلمداد می‏کنند، به‏جای این‌که از مراسم برای بهبود اخلاق نیکو استفاده کنند. بعید است که طعنه این قطعه از چشم کشیشان دور مانده باشد.آیا می‏توانیم به خودمان افتخار کنیم که شکل زمخت خرافات مذهب را از رده خارج کرده‏ایم؟

بدون شک؛ ولی هنوز مذاهب آخرتی دو ضرر اخلاقی برای انسان دارند. برای کنش‏هایی که از طبیعت انسان برمی‏خیزد و با همدلی اجتماعی پذیرفته می‏شود، تلاش می‏کند که فضیلت کارتوزیانی جایگزین کند و دوم از چیزهایی که باعث زندگی دلپذیرتر بشری می‏شود حمایت و پشتیبانی نمی‏کند: در بازپرداخت وام یا بدهی، اولوهیت نظاره نمی‏کند، زیرا اینجور کارها عادلانه است و شخص ناچار به انجامش است و خیلی‏ها بدون حضور خدای کائنات نیز انجام می‏دهند. ولی اگر کسی روزه بگیرد یا خود را تازیانه بزند گمان می‏کند خدمت مستقیم به خداوند کرده است. هیچ انگیزه دیگری او را وادار به این ریاضت نمی‏کرد. با این نشانه‏های متمایز عبادت، او محبت الهی را به‏دست آورده است و ممکن است در عوض انتظار پاداش داشته باشد: حفاظت و ایمنی در این جهان و خوشبختی ابدی در جهان دیگر

در این زمینه: مذهب و لیاقت انسان

برگرفته از کتاب فیلسوفان سکولار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *