هدف این کتاب بررسی تأثیر این مجموعه مروری بر کتاب پست‌مدرنیسم و تاریخ - نشر پیله

مروری بر کتاب پست‌مدرنیسم و تاریخ

کتاب پست مدرنیسم و تاریخ
Rate this post

هدف این کتاب بررسی تأثیر این مجموعه اندیشه‌ها و فضای اندیشه فکری بر تاریخ‌نگاری است. تاریخ‌نگاری به‌معنای نگارش تاریخ است – اصطلاحی که من در این زمینه نسبت به “تاریخ” ترجیح می‌دهم تا بر تمایز بین رویدادهای گذشته که موضوع تحقیق تاریخی هستند و عرضه عمومی نتایج مورخ تاکید کنم – یعنی در قالب کلام نوشتاری، اگرچه می‌تواند برای ابزارهای دیگر هم به‌کار رود.

با این حال، عنوان این کتاب نامناسب نیست، زیرا اگر همان‌طور که اندیشمندان پست‌مدرن اصرار می‌ورزند، گذشته اساساً همان چیزی است که مورخان می‌نگارند، این تمایز بی‌معنی می‌شود. این یکی از دلایل لازم برای بررسی ادعاهای این دیدگاه نظری به شیوه‌ای قابل‌فهم است که در عین حال سعی در اجتناب از ساده‌سازی بیش از حد دارد. چنان‌که صفحات نشریات دانشگاهی و روشنفکری مانند ضمیمه آموزش عالی تایمز، بررسی کتاب‌های لندن یا بررسی کتاب‌های نیویورک گواهی می‌دهند، به‌ندرت می‌توان آن را تحولی جدید نامید، با این حال هم‌چنان موجب پیدایی مباحثه داغ می‌گردد.

پست مدرنیسم و تاریخ

رویکردهای پست‌مدرن طی ۲۰ سال اخیر قطعا بر تاریخ‌نگاری تأثیر گذارده‌اند، هرچند، منصفانه است که بگوییم، میزان تأثیرگذاری‌شان نسبت به رشته‌های دیگر بسیار کمتر بوده است. بیشتر مجلات تاریخی آن‌ها را نادیده می‌گیرند، که باعث عصبانیت برخی مورخان پست‌مدرنیست شده است، و اکثریت مورخان به مسیرهای اصلاح‌ناپذیر تجربی خود ادامه می‌دهند که باعث انزوای مورخان پست‌مدرنیست دوآتشه می‌شود.

با این حال، این امر لزوماً بدین معنا نیست که چون مورخان قبلی نسبت به اصول فلسفی اندیشه پست‌مدرن دشمن یا بی‌تفاوت هستند، نسبت به برخی حوزه‌های پژوهشی که پست‌مدرنیست‌ها در دستور کار تاریخ‌نگاری قرار داده‌اند هم بی‌اطلاع یا بی‌تفاوت باشند.

در واقع موضع دیگری بین پذیرش مشتاقانه اخلاقیات پست‌مدرن یا طرد سازش‌ناپذیر وجود دارد که موضع برخی مورخانی مانند آرتور مارویک یا گرترود هیملفارب است – اما قطعاً این موضع حتی منتقدان جدی پست‌مدرنیسم تاریخ‌نگارانه مانند ریچارد ایوانز یا لارنس استون متأخر نیست، که بینش‌های ارزش‌مند این شکل اندیشه را به‌رسمیت شناخته‌اند. متأسفانه این به‌رسمیت شناختن باعث نشده که آن‌ها (یا حتی مفسران همدل‌تر) به‌دلیل امتناع از پذیرش قضایای نظری بنیادی پست‌مدرنیسم توسط طرفداران سخت‌گیر پست‌مدرنیست محکوم نشوند.

چنین بینش‌هایی – باید گفت که آن‌ها عمدتاً از میشل فوکو  سرچشمه می‌گیرند، اما دیگر نظریه‌پردازان پیشرو هم نقش داشته‌اند – همان‌گونه که خواهیم دید، توسط مورخانی به‌کار گرفته شده است که از قضایای نظری خود بسیار فاصله گرفته‌اند: روی پورتر یا اندرو اسکال می‌توانند از این جهت نام برده شوند، هم‌چنین مورخان جنبش کارگری بریتانیا و مورخان انقلاب فرانسه. فراتر از آن، برخی مفاهیم پست‌مدرنیستی با آگاه‌‌شدن هرچه بیشتر مورخان از آن‌چه در حال انجام یا مدعی انجام آن هستند، تأثیر فراگیرتری بر کردار تاریخی اعمال کرده‌اند.

اگر بخواهیم جوهر کار پست‌مدرنیستی و استدلال‌های مخالف آن را خلاصه کنیم، باید بگوییم دلمشغولی اصلی و پایدار پست‌مدرنیسم به زبان است. نویسندگان پست مدرن (عمدتاً) وجود واقعی هر چیزی را که زبان درباره آن است مورد مناقشه قرار نمی‌دهند، اما ادعا می‌کنند که اشیا، رویدادها، فرآیندها فقط زمانی می‌توانند برای انسان وجود داشته باشند که ذیل نشانه زبانی قرار گیرند؛ آن‌ها تا زمانی که مفهوم‌سازی نشوند بی‌معنی هستند.

بنابراین، زبان و مفهوم مرتبط گفتمان به‌نوعی واقعیت هستی‌شناختی پیشینی نسبت به آن‌چیزی دارد که ما به‌عنوان جهان مادی می‌پنداریم – به‌عبارت دیگر، جهان مادی (یک انتزاع مفهومی) نمی‌تواند وجود داشته باشد مگر زمانی که توسط زبان فهم شده باشد. این استدلال ممکن است مورد اعتراض قرار گیرد. اگر شخصی چاقویی را در شکم شما فرو کند یا با خودرویی به سرعت ۶۰ کیلومتر بر ساعت تصادف کنید شما یقینا بدون واسطه زبان به واقعیت دسترسی مستقیم (حداقل آنی) دارید، هرچند می‌توان به این نکته اشاره کرد که معنای این رویدادها فقط توسط شما (یا بازماندگان‌تان) از نظر زبانی قابل‌فهم است.

در این زمینه: کتاب پست مدرنیسم و تاریخ

برگرفته از کتاب پست مدرنیسم و تاریخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *