دین و سیاست
یک خط پیوسته از مسیحیت به دنیای سیاست مدرن منتهی میگردد. نظریهای که هایدگر آن را از نیچه اخذ میکند، با اندکی تعدیل و تمایز مورد تأیید یاسپرس نیز قرار میگیرد.
وی در سال 1938 مینویسد: «نیچه در اصل در لیبرالیسم، در سوسیالیسم، در دموکراسی (هر اندازه که ضد مسیحی باشند)، نتیجه مسیحیت را میبیند.
مسیحیت در آنها به زندگی ادامه میدهد و بواسطه پنهانکاری خاستگاه خود در شکلی دنیوی محفوظ میماند. فلسفه، اخلاق، انساندوستی مدرن و به ویژه آرمانهای برابری، آرمانهای پنهانی مسیحی به شمار میروند».
به طور دقیق به لطف این خاستگاه، جهان مدرن به صورت عمیق متقاعد شده است که به ضعیف به عنوان ضعیف و هر ناتوانی میبایست کمک شود.
که وجود بیولوژیک انسان از طریق دازاین به عنوان چنین چیزی، ادعا در مورد هر چیزی که برای مقام انسان ممکن است را توجیه میکند، که هر فرد ابله و بیخردی میبایست بیاموزد که صرفاً آن چیزی سزاوار است که در اصل در آن ایدهها زنده هستند.
برگرفته از کتاب هایدگر و ایدئولوژی جنگ
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم