مشارکت سیاسی به عنوان اقدامی تعریف میشود که اراده سیاسی یک فرد را بیان میکند. خودگردانی زمانی است که مردم یک کشور معین کسانی هستند که از طریق نمایندگی مستقیم یا غیرمستقیم به آن کشور قدرت میدهند.
مشارکت سیاسی
بدون خودگردانی، مشارکت سیاسی از جانب فرد امکان پذیر نیست. مفهوم خودگردانی از زمان تأسیس کشور ما آشکار بوده است، همانطور که در شماره 39 نشریه فدرالیست مشهود است.
در جایی که “جیمز مدیسون” مینویسد که لازم است دولت کشور «تمام اختیارات خود را به طور مستقیم یا غیرمستقیم از بدنه عظیم مردم گرفته و توسط افرادی اداره شود که در زمان مساعد برای مدت محدود یا در حین بروز رفتار مناسب، مناصب خود را در دست دارند.
برای چنین حکومتی ضروری است که از بدنه بزرگ جامعه نشأت گرفته باشد، نه از نسبت ناچیز یا طبقه مورد علاقه آن. مدیسون احساس میکرد که مقامات دولتی باید از خود جامعه بیایند نه از یک طبقه خاص، همانطور که سالها در بریتانیا وجودداشت. “الکسیس دو توکویل” مورخ فرانسوی با این ایده از خودگردانی به عنوان عنصری اساسی در زندگی سیاسی آمریکا موافق است و در ارتباط با دموکراسی مینویسد.
«در آمریکا مردم، قوه مقننه و مجریه را منصوب میکنند و هیئت منصفه را که برای تمام جرایم علیه قوانین، مجازات تعیین میکنند، تدارک میکنند. نهادهای آمریکایی نه تنها در اصل خود بلکه در تمام پیامدهایشان دموکراتیک هستند».
دموکراتیک بودن به این معناست که مردم و نه پادشاهان یا دیگر شخصیتهای مستبد، تصمیم بگیرند که حکومت و نظام قضایی آنها چگونه عمل کند.
امروزه در سرتاسر جهان برخی از کشورها اخیراً خودگردانی را پذیرفتهاند یا به تلاش خود ادامه میدهند. البته دموکراسی مدرن ژاپنی و حق رای همگانی (حق رای برای شهروندان اعم از زن و مرد) تا پس از جنگ جهانی دوم که ژاپن را به یک دموکراسی نسبتاً جوان تبدیل کرد، ظهور نکرد. در کانادا بحث خودگردانی برای مردم بومی همچنان ادامه دارد.
روابط تاج و تخت و امور شمالی کانادا یا “سیراناک” به عنوان یک واسطه بین کانادا و ملل اول نظیر: مناطق “اینویت” (عضوی از مردم بومی شمال کانادا و بخشهایی از گرینلند و آلاسکا.م) و “متیس” (در غرب کانادا.م) و سه گروه اصلی بومی در کانادا کار میکند.
در حالی که گروههای بومی برای ایجاد خودگردانی بیشتر برای مردم خود وتداوم مبارزات خود برای دستیابی به خودگردانی پشتکار داشته اند. همانطور که نویسنده و محقق کانادایی “جنی هیگینز” مینویسد: «بسیاری از مردم بومی خودگردانی را راهی برای حفظ فرهنگ خود و دستیابی به کنترل بیشتر بر زمین، منابع و اداره قوانین و اعمالی میدانند که بر زندگی آنها تأثیر میگذارد».
در این زمینه: دولت و استفاده از قدرت
برگرفته از کتاب درآمدی بر علم سیاست