مفهوم تصویر از جهان مفهوم «تصویر از جهان» در ملاحظاتی که در اثری با عنوان - نشر پیله

مفهوم تصویر از جهان

کتاب ویتگنشتاین و پیامدها
Rate this post

تصویر جهان

مفهوم «تصویر از جهان» در ملاحظاتی که در اثری با عنوان «در باب یقین» به انتشار رسیده اند، از جایگاه مهمی برخوردار است، و چون ویتگنشتاین از این مفهوم در آثار متقدم خود استفاده نکرده، برخی از مفسرین بر این اعتقاد هستند که «در باب یقین» به دوره جدیدی از اندیشه وی منجر می‌گردد.

بر طبق نظر ویتگنشتاین تصویر از جهان «یک ساختمان، یک سیستم» از اعتقادات اساسی و همچنین «نگرش‌های اساسیِ» به صورت فرا ذهنی و بلامنازع معتبر دانسته شده است، سیستم و ساختمانی که اعضای یک فرهنگ با نگاهی به وضعیت جهان آن را با یکدیگر تقسیم می‌کنند. همچنین می‌توان گفت چارچوبی از اعتقادات تشکیل می‌گردد که درون آن همه استنادها و اشاره‌های عملی و نظری به واقعیت موجود در این فرهنگ حرکت می‌کنند.

در عین حال این چارچوب صرفاً از سوی تصورات و فرضیات در مورد ساختار اصلیِ جهان تعیین نمی‌شوند، همان گونه که این تصورات در یک فرهنگ علمی، در جملاتی نظیر «هر آنچه که اتفاق می‌افتد از دلیلی فیزیکی برخوردار است» یا «واقعیات فیزیکی از طریق معادلات ریاضی قابل درک هستند»، منعکس می‌گردند. چون «حقیقت فرضیِ برخی جملات تجربی، به سیستم مرجع ما تعلق پیدا می‌کنند» سیستمی که درون آن از لحاظ عملی و نظری حرکت می‌کنیم.

یک تصویر از جهان در واقع جملات بسیار مختلفی را متمایز می‌نماید، جملاتی که درون یک فرهنگ بیان کننده نگرش‌های اساسی هستند. جملات تجربی و دنیوی، اظهارات تأثیرگذاری نظیر «کره زمین میلیون‌ها سال است که وجود دارد» یا «تا کنون هیچ انسانی پا بر روی سیاره مشتری نگذاشته است» به این نوع جملات تعلق پیدا می‌کنند.

با وجود اینکه این جملات شبیه به جملات تجربی به نظر می‌رسند، ما آنها را در تقابل با تجربه قرار نمی‌دهیم، بلکه از آنها به عنوان استاندارها و معیارهایی استفاده می‌کنیم که اغلب مایل به عدول از آنها نیستیم. چون ما از فردی که ادعا می‌کند بر روی سیاره مشتری بوده است، با تعجب نمی‌پرسیم که چگونه موفق به انجام این کار شده است. بلکه بیشتر «نسبت به کسی که چنین ادعایی نموده، […] از لحاظ ذهنی احساس دوری می‌نماییم» و اگر آن فرد همچنان بر روی حقیقتِ ادعای خود پافشاری نمود، وی را به احتمال زیاد به سرعت فردی غیر قابل اعتماد خواهیم دانست.

جملاتی که تصویری از جهان را توصیف می‌کنند، همان گونه که ویتگنشتاین برای مشخص کردن وضعیت آن می‌نویسد، «می توانند متعلق به نوعی از اسطوره شناسی باشند». درست همان گونه که اساطیرِ ارائه شده در تصاویر و روایت‌ها بدون هیچ دلیل و شاهدی، آنچه که انسان‌ها بر طبق آن عمل می‌کنند را ممکن، حقیقی یا مطلوب می‌دانند، این جملات نیز در یک تصویر از جهان دامنه و حریم اعتقاداتی را مشخص می‌کنند که انسان‌ها در فرهنگ متعلق به خودشان بدون نیاز به توجیه و دفاع، آنها را ممکن یا غیرممکن، قابل تصور یا تصورناپذیر، معقول یا نا معقول می‌دانند.

نقش هر یک از جملاتی که تصویری از جهان را توصیف می‌کنند، «شبیه به نقش قوانین در یک بازی است». چون این جملات آنچه را که ما به عنوان یک ویژگی عقلانی، موجه و مجاز در بازی‌های زبانی و فعالیت‌های خود درک می‌کنیم را تعیین می‌نمایند.

بدیهی است که یک تصویر از جهان، سیستمی ایستا و یک بار برای همیشه فکر شده نیست، بلکه سیستمی تغییر پذیر و پویا است. جملاتی که برای مدتی از منزلت و جایگاه هنجارها و استانداردها برخوردار هستند، می‌توانند به منزلت و جایگاه جملات تجربه گرایانه بازگردند.

جملات تجربه گرایانه نیز می‌توانند از منزلت و جایگاه هنجارها برخوردار گردند. ویتگنشتاین چنین امکانی را با این جملات توصیف می‌کند: «می توان تصور کرد که جملات خاص به شکل جملات تجربی منجمد شوند و به عنوان راهنمای جملات تجربی منجمد نشده و سیال عمل نمایند و همچنین اینکه این رابطه با گذشت زمان تغییر یابد، یعنی جملات سیال، منجمد و جملات جامد، سیال شوند» به این ترتیب ویتگنشتاین توانست جمله «هیچ انسانی تا کنون بر روی ماه نبوده است» را هم در قالب جمله‌ای تجربی بیان کند و هم آن را به عنوان جمله‌ای از تصویر از جهان که به شکل هنجار و استاندارد درآمده، تلقی نماید.

همان گونه که ویتگنشتاین به درستی فکر می‌کرد، ما هرگز چنین جمله‌ای را از سوی روش‌های متفاوت در معرض بررسی‌های بسیار جدی قرار نمی‌دهیم، و حتی فردی را که در چنین جمله‌ای شک و تردید وارد می‌کند، را درک نمی‌کنیم. ویتگنشتاین در اواخر دهه 1940 می‌نویسد: «هنگامی که ما در سیستم خود فکر می‌کنیم، بدیهی است که تا کنون انسانی پا بر روی کره ماه نگذاشته است. نه تنها تا کنون چنین اتفاقی از سوی انسان‌های عاقل و منطقی گزارش نشده است، بلکه سیستم فیزیک ما نیز ما را از باور کردن چنین اتفاقی منع می‌نماید. چون باور به این موضوع  نیازمندِ پاسخ به  چنین پرسش‌هایی است: چگونه بر نیروی جاذبه زمین غلبه شده است؟ چگونه می‌توان بدون اتمسفر بر روی ماه زندگی کرد؟ و هزاران پرسش دیگر که نمی‌توان پاسخی برای آنها یافت».

به دنبال توسعه تکنولوژی و پیشرفت علم بعد از مرگ ویتگنشتاین، این جمله که انکار آن برای وی پرسش‌های فراوانی را در مورد تصویر جهان به وجود آورده بود، پرسش‌هایی که چون پایه‌های تصویر از جهان را یادآور می‌شدند، از نظر وی بدون پاسخ به نظر می‌رسیدند، به وضعیت و جایگاه یک جمله تجربی معمولی بازگشت. به این ترتیب بدون آنکه ویتگنشتاین می‌توانست حدسی داشته باشد، مثالش در مورد پویایی تصویر از جهان این واقعیت را نشان داد که «اساطیر می‌توانند دوباره جریان پیدا کنند، بستر جریان افکار می‌تواند تغییر یابد»

ما بیشتر اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب ویتگنشتاین و پیامدها

57000تومان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *