برای ملت یهودی دو نوع بت‌پرست وجود داشت. ملت یهود و بت پرستی - نشر پیله

ملت یهود و بت پرستی

کتاب رساله ای درباره رواداری
Rate this post

برای ملت یهودی دو نوع بت‌پرست وجود داشت. نوع اول، کسانی بودند که مناسک موسوی را قبول کرده و به عضویت ملت یهودی درآمده بودند اما از پرستش خداوند اسرائیل دور شده بودند. با این‌ها به‌مثابه خیانتکاران و شورشیان رفتار می‌شد که به بالاترین نوع خیانت محکوم می‌شدند.

بت پرستی

زیرا ملّت یهودی با سایر ملل تفاوتی جدی داشت، یعنی تئوکراسی در آن حاکم بود و در آن‌جا تفاوتی بین کنیسه و حکومت وجود نداشت و نمی‌توانست داشته باشد. برای آن مردم قوانین پرستش یک خدای نامرئی به قوانین مدنی یک حکومت تبدیل شده بود که قانون‌گذار آن خود خدا بود. اگر بتوانی به من ملتی را نشان بدهی که بر اساس چنین مبانی قضایی‌ای بنا شده است، من اعتراف خواهم کرد که در آن ملت، قوانین مذهبی باید به‌مثابه قوانین مدنی پذیرفته شوند و همه رعایا باید و می‌توانند از پرستش دینی دیگر و مراسم‌های بیگانه با شمشیر حاکم محروم شوند.

اما در انجیل چیزی به‌عنوان دولت مسیحی وجود ندارد. من اقرار می‌کنم که کشورها و سلطنت‌های بسیاری وجود دارند که مسیحیت را پذیرفته‌اند اما شکل حکومت و دولتی را که از قبل داشته‌اند حفظ کرده‌اند، و درباره‌ی آن‌ها مسیح در قوانین خود چیزی نگفته است. او دین و اخلاقیاتی را آموزش داده است که افراد به‌وسیله آن می‌توانند به حیات اخروی دست پیدا کنند.

اما او یک کشور تاسیس نکرد، او نوع جدیدی از حکومت که برای مردمش غریب باشد تاسیس نکرد، او به هیچ حاکمی حق اعمال زور نداده است تا دیگران را مجبور کند که دین یا آیینی را بپذیرند که او پیش روی آن‌ها گذاشته است، یا آن‌ها را از پرستش سایر ادیان منع کند.

ثانیاً، خارجیان (آن‌هایی که اعضای ملت اسرائیل نبودند) مجبور نمی‌شدند آیین موسوی را بپذیرند، اما در همان بخش از تورات که در آن بت‌پرستان اسرائیلی به مرگ تهدید می‌شوند، قانون خدا هشدار می‌دهد که هیچ‌کس نباید یک غیر اسرائیلی را آزار بدهد یا سرکوب کند.

البته باید اعتراف کرد که هفت ملتی که در سرزمینی ساکن بودند که به بنی‌اسرائیل وعده داده شده بود باید کاملاً نابود می‌شدند، اما نه به این دلیل که آن‌ها بت‌پرست بودند. اگر به این دلیل بود، چرا اسرائیلی‌ها باید به موابیان و سایر قبایلی که بت‌پرست بودند رحم می‌کردند؟

اما از آنجایی که خداوند به معنای خیلی خاصی پادشاه عبریان بود، اجازه نمی‌داد که خدای دیگری در سرزمین وی یعنی سرزمین کنعان پرستش شود (که احتمالا جرم خیانت به شمار می‌رفت). چنین شورش علنی با حکومت سیاسی آن سرزمین متناسب نبود. در نتیجه آن‌ها باید بت‌پرستان را از مرزهای سرزمین اخراج می‌کردند، زیرا بت‌پرستی سرپیچی از قوانین اساسی حکومت بود، و به منزله‌ی پذیرش شاهی دیگر و خدایی دیگر.

ساکنان نیز باید بیرون رانده می‌شدند تا مالکیت آزاد و نامحدود به بنی‌اسرائیل بخشیده شود. برای همین بود که وقتی عیسو و لوط به سرزمین اِمیم و هوریان حمله کردند نوادگان آن‌ها را نابود کردند. حق این کار را خدا به آن‌ها داد، حقی که در باب دوم سفر تثنیه روشن است.

همچنین به این دلیل است که بت‌پرستی از حدود مرزهای سرزمین کنعان بیرون رانده شد اما جنگ با بت‌پرستی به تمام سرزمین‌های جهان بسط پیدا نکرد. یوشع موافقت کرد که به خانواده راحاب و تمام مردم جدعون رحم کند. همه‌جا بین اسرای بنی‌اسرائیل، افرادی بودند که بت می‌پرستیدند. حتی وقتی داوود و سلیمان سرزمین‌هایی را در آن‌سوی مرزهای سرزمین موعود، فتح کردند و کشورهایی تا سرزمین افرائیم تبدیل به ایالات بنی‌اسرائیل شدند، تا جایی که می‌دانیم از میان اسرا و رعایای زیادی که تسلیم حکومت عبریان شده بودند، حتی یک نفر هرگز به خاطر گناه بت‌پرستی (که مسلماً همه‌شان به آن آلوده بودند) تنبیه نشد.

هیچ‌کسی دین موسی را و پرستش خدا را با مجازات به آنها تحمیل نکرد. هر نوکیشی که خواست شهروندی به دست بیاورد قانون کشور اسرائیل را نیز پذیرفت که همان دین آن کشور بود. اما او با اراده و میل خود این کار را کرد. نه از روی زور و چون حاکم او را مجبور کرده بود.

او مشتاقانه به‌عنوان یک امتیاز چنین چیزی را خواست، نه اینکه خلاف اراده خودش و از روی اطاعت چنین کند. همین که او شهروند شد، در معرض قوانین کشور قرار گرفت که بر اساس آن، در حدود مرزهای کشور کنعان پرستش بت‌ها غیرقانونی بود. هیچ‌چیزی در این قانون درباره‌ی قلمروهای دیگر و مردمان ساکن خارج از آن مرزها وضع نشده بود.

در این زمینه: هدایت معنوی انسان ها

برگرفته از کتاب رساله ای درباره رواداری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *