عروسی
ازدواج از یک هاله نور اجتماعی متمایز بهره میبرد- یا اینکه تا این اواخر بهره برده است. عروسی رخداد سرنوشتسازی است که در آن یک زوج از یک وضعیت اجتماعی به وضعیت اجتماعی دیگر منتقل میشوند.
این مراسم فقط دغدغه زوجین نیست، بلکه دغدغه کل جامعهای است که آنها را دربرمیگیرد. چراکه این مسیری است که در آن فرزندان متولد میشوند- یعنی، بهعنوان اعضای جدید جامعه، که به نوبه خود، کسانیاند که وظیفه زادولد اجتماعی را برعهده میگیرند.
جامعه در ازدواج منافع اساسی دارد، و تغییرات در این نهاد نه تنها روابط بین زندگان، بلکه انتظارات متولدنشدهها و میراث افرادی را که پیش از آنها فوت کردهاند تغییر میدهد.
درنتیجه، مهمانان عروسی نماد تأیید اجتماعی اتحادی هستند که عروس و داماد آنها را بهعنوان شاهد دعوت کردهاند، و ازدواج نوعی مشروعیتبخشی به تمایل بالقوه مخرب بین همسران است.
جامعه به این اتحاد برکت میدهد، اما تنها به بهایی که، در جوامع مسیحی سنتی، بسیار گزاف بوده است: وفاداری جنسی “تا زمانیکه مرگ ما را از هم جدا کند”، و مسئولیت اجتماعی کردن و آموزش فرزندان.
به موازات بیمیلی فزاینده مردم نسبت به پرداخت این بهای گزاف، عروسیها موفقتر شده، و تمایز بین اتحاد مورد تأیید اجتماعی و توافق خصوصی صرف نسبیتر و ناپایدارتر شده است.
اما، به موازات توجه انسانشناسان، دستاورد آزادی برای یک نسل به معنای فقدان آن برای نسل بعد است. فرزندان حاصل از ازدواج در مقایسه با فرزندان نامشروع به احتمال زیاد اجتماعی و برونگرا هستند، و میتوانند روابط پایدار خود را شکل دهند.
چراکه والدینشان تعهدی پذیرفتهاند که مشمول فرزندان آنها نیز میشود، و جامعه نیز بر آن صحه میگذارد. این واقعیت بخشی از پدیدارشناسی عمیق پیوند زناشویی است.
فرزندان پدر و مادر متأهل در جامعه به جایگاهی میرسند که پیشتر برای آن آماده شدهاند، خودگذشتگی پدر و مادر آن را مجهز کرده و هنجارهای اجتماعی از آن حمایت میکنند. شما با ازدواج نکردن فرزندانتان را در معرض خطر ورود به جهان بهعنوان غریبه قرار میدهید، وضعیتی که چهبسا تا پایان عمر در این وضعیت باقی بمانند.
بنابراین، یک انسانشناس از کشف اینکه ازدواج، در اکثر جوامع ساده، یک وضعیت دینی است، تعجب نمیکند. این رخداد سرنوشتساز در حضور اجداد انجام میشود، و خدایان بر آنها نظارت میکنند. دین یکی از روشهایی است که در آن منافع بلندمدت جامعه ممکن است تصمیمات کوتاهمدت اعضای فعلیاش را به حرکت درآورد.
بنابراین طبیعی است که به ازدواج باید از نگاه درون بهعنوان امر مقدر الهی نگریسته شود، با هاله نور مقدسی که وظایف محوله را تقویت کرده و حمایت قبیله را به دست میآورد.
شما نباید مؤمن باشید تا این مسئله را مشاهده کنید یا نکته آن را بیابید بلکه باید فقط از آنچه در معرض خطر است آگاه باشید، زمانیکه مردم فرزندانشان را به دنیا میآورند و مدعی هستند آنها فرزندان خودشان هستند.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب فلسفه سیاسی (تاملاتی بر مکتب محافظه کاری)