اراده
آیا این موضوع همانطور که آلبر کامو و سایرین به اشتباه برداشت کردهاند به این معنا است که شوپنهاور برای وداع با زندگی همه را به خودکشی فرا میخواند؟ به هیچ وجه. شوپنهاور حتی خودکشی را از لحاظ اخلاقی نیز محکوم کرده است و همانند مذهب آن را همواره رد کرده است.
پایان دادن پیش از موعد به زندگی برای وی هرگز راهی جهت انکار اراده نیست. با خودکشی هرگز اراده انکار نمیشود، بلکه صرفا فرد به عنوان یکی از پدیدارهای اراده از بین میرود.
از لحاظ شوپنهاور هم نابودی موقت اراده و هم نابودی دائمی اراده امکان پذیر است. متوقف سازی یا همان نابودی موقتی اراده، همان مکانهای خنکی که ما خستگی ناشی از فعالیتهای اراده را در آنجا رفع میکنیم را ما در هنر، در تعمق زیبا شناختی، تجربه میکنیم.
به همین دلیل هنر برای وی کارکردی اخلاقی و درمانی دارد. در هنر عین و ذهن به روشی بسیار خاص در برابر یکدیگر قرار میگیرند. در ادراک زیباشناختی ذهن همه حرکات و فعالیتهای اراده را محو میکند و به «ذهن بیارادۀ شناخت» تبدیل میشود، نگرشی که به صورت قابل تشخیصی نزدیک به مبحث «رضایتمندی بدون علاقه» کانت قرار میگیرد.
«عین» از نظر درک زیبایی شناختی، بار دیگر بر ما نه همچون چیزی مفرد بلکه به صورت نماینده یک عام ظاهر میشود، که شوپنهاور آن را با «ایده» افلاطونی یکی میداند. وی آموزههای افلاطون در مورد ایده را از زیر زمین فلسفه بیرون کشید و برای آن در نظام فلسفی خود کارکرد جدیدی در نظر گرفت. ایدهها همان «عین» هنر هستند. تفکر زیباشناختی به این ترتیب به تفکری به طور کامل عینی و واقع نگرانه که از همه پیوندهای زندگی و احتیاجات به دور است، تبدیل میشود. هنر شناخت بیاراده ایدهها است.
نزد شوپنهاور تجربه موسیقی از جایگاه خاصی برخوردار است. وی نگاهی بیشتر شکاکانه و انتقادی به روح زمانۀ رومانتیسم دارد. اما در مورد موسیقی شرایط از نظر وی متفاوت است. موسیقی برای شوپنهاور همیشه به عنوان ممتازترین نوع هنر مطرح است.
تجربهای اسرارآمیز که به طور مستقیم به جوهر جهان میرسد. موسیقی شناخت بیاراده ایدهها نیست، بلکه تصویر خود اراده است. موسیقی در کنار طبیعت، زبانی است که اراده خود را در آن به مستقیم ترین و واضح ترین شکل ممکن نشان میدهد.
از نظر شوپنهاور در حالی که سایر هنرها از سایه سخن میگویند، موسیقی از ماهیت و جوهر حرف میزند و به همین دلیل از تأثیر احساسی محکمی برخوردار است.
ما بیشتر اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب شوپنهاور تاملات و تاثیرات