وانوسازی
در توصیف و تشریح انتزاعی وانوسازی بهعنوان علم مضاعفی که برای مداخله در تقابلهای دوگانه سازماندهنده زبان و منطق طراحی شده است، آیا ما نباید دقیقاً همان چیزی را انجام دهیم که دریدا به ما میگوید؟ آیا ما وانوسازی را به نوعی روش تبدیل نکردهایم؟ پاسخ به این پرسش یک «بله یا نه» تصمیمناپذیر است (و چارهای هم جز این نیست).
و اینجا است که ما باید به آنچه در ابتدای این فصل معوق گشته بود بازگردیم: بازشناسی وانوسازی بهعنوان یک «استراتژی عام».
- کلمه «استراتژی» منشأ یونانی دارد و ابتدا در زمینه عملیاتهای نظامی استفاده میشد، بهطور خاص برای نامگذاری طرح حمله محاسبه شده که در آن اقدامات یا تاکتیکهای خاص سازماندهی و اداره میشود.
این تلقی از استراتژی بهطرز مشکوکی شبیه یک روش بهنظر میرسد که میتواند بهمثابه یک جاده یا مسیر از پیش تعریفشده برای رسیدن به برخی اهداف توصیف شود.
اما دریدا با افزودن کلمه «عام»، وام گرفته و اخذ شده از کار ژرژ باتای با مفهوم «اقتصاد عام»، بلافاصله کارها را پیچیده میکند. اسکات کاتلر شرسو به توضیح این بحث میپردازد:
«استراتژی وانوسازی»، با نام «عام» معرفی میشود تا پیوند خود را با «اقتصاد عام» باتای نشان دهد:
اقتصاد اتلاف و وفور مصرف که در مقابل «اقتصاد محدود/مهارشده» سرمایهگذاری و سود است، و مهمتر از همه، برای بیجاسازی امتیاز فلسفی دیالکتیک نظری هگلی در نظر گرفته شده است».
وانوسازی در مقام یک استراتژی عام بهسان رویه یا برنامه عملیاتی است که میتواند پیگیری و دنبال شود، اما برخلاف یک روش یا روششناسی نمیتواند محدود یا تنظیم شود طوری که سرمایهگذاری شخص در این فرآیند (خواه زمان یا تلاش باشد یا چیزی دیگر) بتواند تولید نتایج پیشبینیپذیر و مفید تضمین نماید.
بر خلاف یک روش تحقیق استاندارد که در آن محققان عموماً میدانند به کجا می روند و چگونه به آنجا خواهند رسید، وانوسازی ماجراجویانهتر است و اغلب نتایجی غیرمنتظره، شگفتآور و حتی اختلالآمیز تولید میکند.
در نتیجه، «استراتژی عام» راهی برای بیان وانوسازی است که چیزی مانند روش ارائه میکند اما اگر بخواهیم دقیق سخن بگوییم، روش بهمعنای معمول کلمه نیست.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب وانوسازی