هر حکومتی ترجیح میدهد جبهۀ واحدی را در برابر مخالفان سیاسی خود و کل ملت به نمایش بگذارد، اما برای دیکتاتوریهایی که دعوی مطلق بودن دارند، چنین وحدت کلمهای بسیار مهم است. همانطور که اغلب مشاهده میشد، به طور مداوم در پشتصحنه مشاجرات تندی میان رهبری نازی در جریان بود، اما هیتلر شخصاً دستور داد که این درگیریها را به صحنۀ عمومی نکشند.
دستورالعملی در سپتامبر 1942 به رهبران حزب یادآوری میکرد که «پیشوا بارها گفته است که اختلافات بین اعضای اصلی حزب تحت هر شرایطی باید از دیدرس عموم دور بماند.»
وحدت کلمه
این واقعیت که او چنین تذکری را تکرار کرد نشانگر عدم موفقیت بود، اما همچنین نشاندهندۀ اهمیت یک جبهۀ واحد است. رهبران حزبی که ادعای حقیقت دارد نباید حقایق متناقضی را ارائه دهند. مشکل اینجاست که هر چه مسئول توانمندتر باشد، احتمال اینکه ضعفها را ببیند بیشتر میشود.
او یا بر سر افکارش میماند یا مسئلهدار میشد. مایکل بالفور در مورد نازیها میگوید: «قلّت باورمندان باقابلیت به این معنی است که جایگزینها تمایل دارند باورمندانی باشند که تقیه پیشه میکنند.»
باتوجهبه «اصل رهبری» نازی، حفظ وحدت کلمه در سطوح پایینتر نسبتاً آسان بود. زیردستان مرهون اطاعت مطلق از مافوق خود بودند. در عمل همیشه اینطور نبود، اما بیتردید اکثر نازیها این حس را داشتند که در یکجهت حرکت میکنند، «در راستای منویات پیشوا کار میکنند».
رهبران محلی میتوانستند خود را مجری ارادۀ پیشوا معرفی و دستکم در ظاهر وحدت را حفظ کنند.جمهوری دموکراتیک آلمان رویکرد متفاوتی داشت، اما هدف یکی بود.
- ازآنجاییکه اتحاد جماهیر شوروی الگویی برای پیروزی بود، جمهوری دموکراتیک آلمان از الگوی شوروی پیروی کرد که در آن فشار در جهت ایجاد وحدت کلمه همۀ جنبههای زندگی را فراگرفت.
این فشار از بالا شروع شد. یک مثال کمابیش مفرح گویای این موضوع است. هنگامی که کنستانتین چرننکو در سال 1980 به همکارانش در دفتر سیاسی گزارش میداد، بر این واقعیت تأکید کرد که «مجامع عمومی کمیتۀ مرکزی در سال گذشته [1979] در فضای وحدت کلمۀ کامل برگزار شد» و آندروپوف را واداشت تا اظهار کند: «این نتیجهگیری کاملاً درست است. مجامع عمومی واقعاً با وحدت کلمۀ کامل پیش رفتند.
پلشه افزود، «و تصمیمات آنها نیز با وحدت کلمه اتخاذ شد.» هنگامی که چرننکو گفت پنجاه و یک جلسۀ دبیرخانۀ کمیته مرکزی برگزار شده است و آنها 1327 آییننامه را تصویب کردهاند، سوسلوف و آندروپوف با یکدیگر فریاد برآوردند: «همانند دفتر سیاسی، دبیرخانه نیز کار خود را با وحدت کلمۀ کامل انجام داد.» جمهوری دموکراتیک آلمان از روی دست استادانش نگاه میکرد. گونتر شابفسکی در زمان عضویتش در دفتر سیاسی (1984-1989) تنها خبر از دو بحث داغ داد، یکی در مورد اخراج کنراد نائومان، دبیر اول حزب اتحاد سوسیالیستی برلین، و دوم در سپتامبر 1989 که شیرازۀ امور در حال از هم گسیختن بود. [6] غیر از این، وحدت کلمه حاکم بود. حتی در اکتبر 1989 اریش هونکر به برکناری خود رأی داد.
در این زمینه: پروپاگاندای مارکسیتی و لنینسیتی
برگرفته از کتاب: کمرهای خم شده