بودا گفت وسوسه علت اصلی رنج است. وسوسه پاسخ پیشفرض به درد یا لذت است. در ما گرایشی غریزی به فرار از درد (همان اجتناب) و جستجوی لذت، یا حداقل تسکین ناخوشی وجود دارد. این پاسخ کاملاً طبیعی و قابلدرک است. بدن و ذهن ما از درد خودداری میکند و سائق لذت شبیه به یک عطش درونی است که نمیتوان آن را تعدیل کرد. در نتیجه بیشتر ما به دنبال چیزی بیرون از خودمان هستیم که ما را خوشحال کرده و یا کامل کند.
وسوسه و اعتیاد
وقتی اعتیاد داریم، اغلب فکر میکنیم: “اگر مشروب، کوکائین و چیزی برای تزریق داشتم این میتوانست مرا خوشحال کند.” و برای لحظهای همینطور است. وقتی شادی مختصر و لحظهای بگذرد، احتمالاً ناراضی شده و به این صورت دوباره به درد برمیگردیم. ما میخواهیم احساس شادی هرگز پایان نیابد. گفته میشود هروئین بسیار اعتیادآور است، چراکه وقتی افراد آن را مصرف میکنند همۀ مشکلات ناپدید میشود. به نظر میرسد این به مصرفکنندگان تسکینی موقتی میدهد تا زمانی که مواد تأثیرش را از دست بدهد و احساس فرد کاملاً ناخوشایند شود.
ممکن است چرخه وسوسه ناشی از یک فکر ابتدایی مثل این باشد: “من نوشیدنی میخواهم.” این فکر ایجادشده و توقف مییابد، سبب میشود ما دیگر اصلاً رنج نداشته باشیم. هرچند، گاهی وسوسه ایجادشده و به شکل افکاری داستانی یا توجیه عقلانی، بازتولید میشود. این داستان اغلب از خودبیخود کننده است. وسوسه و تفکر یکدیگر را تقویت میکنند، با قویتر شده هر یک، احتمالا بیشتر طبق افکارمان عمل کنیم و درخطر استفاده یا بازگشت به مواد هستیم. مراقب این تفکر ناخوشایند باشید.
اگر به یک نوشیدنی فکر کنیم، اما طبق آن عمل نکنیم و ممکن است بعد با این فکر بجنگیم. اما وقتی با آن جنگیدیم، از آن رها نشده، بلکه با آن همذاتپنداری کردهایم، و با گوش دادن و باور به آن و این تفکر ناخوشایند، مقاومت ما را دچار فرسایش میکند. ممکن است بیندیشیم با این تفکر روبرو شدهایم چون آن روز طبق آن عمل نکردهایم. اما آگاه باشید، وقتی حفاظ نداریم، میتوانیم غافلگیرانه گیر بیفتیم. دو روز بعد به نوشیدنی یا موادی دستیافتهایم که گمان میکردیم بر آن کنترل داریم.: ذهن با ما بازی میکند.
عود و بازگشت احتمالا به علت همذاتپنداری قوی با یک فکر یا مجرکی باشد که از طریق یکی از حواس در دو ماه اخیر اتفاق افتاده است. ممکن است اشتباهاً جرعهای نوشیدنی را مزه کرده، تکهای کوچک از غذا خورده، با افرادی که مواد مصرف میکنند وقت گذرانده باشیم، هیجان کمی با قمار داشته، یا نگاهی به پورن انداخته باشیم، و به خود گفتهایم که این منجر به بازگشت ما نمیشود. روز بعد خوب بودهایم و سپس یک یا دو ماه بعد، خود را در عود یافتهایم و نمیتوانیم بفهمیم چرا؟
ما باید یاد بگیریم که اجازه داده این افکار ایجاد شوند و از بین بروند، بدون این که با آنها همذاتپنداری کرده، طبق آنها عمل کرده و یا با آنها مبارزه کنیم. با شجاعت با ناراحتی ناشی از افراط در اعتیاد خودمواجه شوید، بدون ترس، با اعتماد به این فکر که خودش ایجادشده و از بین میرود. برای خیلی از افراد معتاد، ترس اغلب انتظار خطر عود است. وقتی عود را پیشبینی میکنیم در معرض خطر هستیم، به همین دلیل مهم است وقتی امواج وسوسه برمیخیزند و از بین میروند، آرام بودن اهمیت دارد.
در این زمینه: همه درد دارند
برگرفته از کتاب هشت گام برای بهبودی آموزش غلبه بر اعتیاد