پرسشگری
“سؤال پرسیدن نقطهی مرکزی شناخت جهان است. این کار باید تبدیل به عادت شود.” (اریک بوث، کار هنری هر روزه)
وظیفهی معلم سؤال پرسیدن هر روز، هر هفته و هر ماه است. سؤال پرسیدن ابزار اساسی هر معلم است، مثل چاقوی قصاب، باید تیز، موثر و خردمندانه باشد. وگرنه، داشتن اطلاعات برای پرسشگری کافی نیست.
نکتهی اصلییی که در این کتاب نگاشته شده توجه به قواعد کلی برای طرح پرسش است؛ تا با توجه به آنها، شکلی از “پرسشگری تربیتی” را به جای ابزارهای قراردادی آن قرار دهیم.
با روش “پرسشگری تربیتی”، استفاده از سؤالاتی مثل، سقراط در رسالهی منون افلاطون (ایده 50) روشنگرانه است، که کودکان در رویارویی با جهان خارج از آن میتوانند بهره گیرند. آنها با این روش وارد جهانی با امکانهای متفاوت میشوند.
پرورش ایدههای اصلییی چون: وضعیت ذهنی پرسشگری (ایدهی 18)؛ جامعهی تحقیق (ایدهی 31)؛ اگر….. (ایدهی 43)؛ سوال مجدد (ایدهی 37)؛ باز کردن (ایدهی 41). پرسشگری گفتگویی میان معلم و دانشآموزان نیست، بلکه گفتگویی را بین جهان خارج و آنها برقرار میکند.
تجربهی من به عنوان تسهیلگر فلسفه، در مدرسه است؛ اگر چه مثالهای کتاب به این تجربیات بازمیگردد ولی 5 بخش از آن قابل انتقال و استفاده در حلقههای آموزشی است.
شما متوجه خواهید شد که من طرفدار استفاده از سؤالات بسته هستم؛ راهکارهای منطقی سؤالات بسته در ریاضیات و همچنین مباحث آزاد فلسفه و سلامت روان و رفتار، کاربردی است.
شما در این کتاب رویکرد سؤالمحور را خواهید فهمید؛ من وقتی که معلم موسیقی بودم تسهیلگریام را در فلسفه (برای کودک) آغاز کردم.
سنگ بنای سؤال کردن وضعیت ذهنی درست است. مثلاً اگر همچنان در وضعیت باز ذهنی برای سؤال کردن هستید نباید سؤالات بسته بپرسید.
وقتی که شما به دنبال پاسخهای مشخصی هستید و یا کلاس را به سمت پاسخ یا نتیجهی مشخصی هدایت میکنید. اگر با ذهنی باز سؤالات اصلی را بپرسید، بسیار ثمربخش خواهد بود.
ولی این به این معنا نیست که شما باید همیشه در شرایط باز ذهنی قرار داشته باشید؛ البته که معلمها در تدریس اهداف و مقاصد مشخصی دارند و امیدوارم که شما با ذهنیت باز پیش روید حتی اگر مجبور شوید برنامهی مشخص درسی را تدریس کنید (رسیدن به اهداف و مقاصد مشخص با محدودیت زمانی)
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب پرسشگری در کلاس