نخستین ساختارهای بدست آمده از پروتئینهای کروی
راه حل نهایی در درجه اول به دلیل تلاشهای بی وقفه و طولانی یک دانشمند اتریشی به نام ماکس پروتس بود. او زندگی پر فراز و نشیبی داشت.
او در سال 1914 در وین متولد شد و در سال 1936 به کمبریج انگلستان آمده بود تا با کریستالوگراف معروف جان دزموند برنال کار کند.
هنگامی که در سال 1938 اتریش توسط آلمان اشغال شد، پروتس تصمیم گرفت در انگلستان بماند و خانواده خود را نیز به آنجا بیاورد. متأسفانه، در شروع جنگ، پروتس بلافاصله به اتهام ”دشمن نفوذی“ بازداشت شد.
پس از مدتی، برنال آزادی خود را به خاطر کار روی پروژه هاباکوک، یکی از عجیبترین و ناشناختهترین رویاهای جنگ جهانی دوم تضمین کرد.
او در این پروژه پیشنهاد شد که یک جزیره یخی غول پیکر در میانه اقیانوس اطلس بسازد تا از آن به عنوان یک فرودگاه برای هواپیماهای جنگی بریتانیا استفاده شود.
نیازی به گفتن نیست که از هاباکوک چیزی حاصل نشد، اما حداقل پروتس را از زندان نجات داد.
پس از جنگ، پروتس به کمبریج بازگشت و مصمم بود ساختار پروتئین مهم خون، یعنی هموگلوبین را مشخص کند (به یاد بیاورید که هموگلوبین اولین پروتئینی بود که کریستالیزه گردید).
دستیار او، دانشمند جوان بریتانیایی به نام جان کندرو، تصمیم گرفت روی میوگلوبین کار کند؛ میوگلوبین یکی از خویشاوندانِ کوچکتر هموگلوبین است که اکسیژن حمل شده توسط هموگلوبین را ذخیره میکند.
در واقع، هموگلوبین از چهار زنجیرهی شبیه میوگلوبین ساخته شده است.
اما هدف اول از همه این کارها ابداع راهی برای حل ”مشکل فاز“ بود. حل این مشکل تقریباً 10 سال آزمایش و کار مداوم را میطلبید.
سرانجام، در اواسط دهه 1950، روشی پدیدار شد: اگر یک اتم درون مولکول را بتوان با یک اتم سنگین جایگزین کرد، همه بازتابهای مربوط به آن اتم دقیقاً در همان مکان در هر مولکول موجود در کریستال، نیز تغییر میکند.
سپس میتوان از آن برای استنتاج فازهای بازتابهای دیگر و در نتیجه حل ساختار مولکولی پروتئین کریستالیزهشده استفاده کرد – به خصوص اگر چندین اتم جایگزین شده باشند.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب تکامل زیست شناسی مولکولی