این جوهر دیدگاه پوتین است. او در سخنرانی خود در مورد وضعیت فدراسیون در سال 2012 گفت که برای احیای آگاهی ملی، ما باید دورانهای تاریخی را به هم پیوند دهیم و به روح حقیقت روسیه بازگردیم نه از سال 1917 و نه حتی در 1991… ما تاریخ مشترک و مستمری داریم که بیش از هزار سال را در بر میگیرد و باید برای یافتن قدرت و هدف درونی توسعه ملی خود به آن تکیه کنیم.
پوتین به دنبال احیای اتحاد جماهیر شوروی یا تزاریسم نیست
- او میخواهد تکههایی از تاریخ را انتخاب کند که با روایت او از روسیهای که همیشه توسط خارجیها مورد تاختوتاز و تحقیر قرار گرفته، اما همچنان قوی و متحد باقی مانده، همخوانی پیدا کند- بنابراین پیروزی شوروی در سال 1945 شامل این روایت میشود اما کمونیسم به عنوان مثال نه. اجساد امپراتوریهای منقرض شده و قهرمانان روز که در تاریخ روسیه رها شده است. پوتین مانند دکتر فرانکنشتاین میخواهد با جمعآوری این تکهپارهها چیز جدیدی خلق کند.
در این زمینه: مردم روسیه پوتین و یلتسین
برگرفته از کتاب بیایید از پوتین بگوییم