بخشی از انگیزه من برای نوشتن این کتاب، ناامیدی از سادهلوحی کاریکاتورواریست که اغلب – و نه تنها در غرب – برای فهم او استفاده میشود. به یاد دارم یکی از سفیران تازه منصوب شده اروپا در مسکو با خوشخیالی میگفت که «برای درک پوتین، فقط باید آموزشهایی که او در«کا گ ب» فرا گرفته است را درک کنید.» اگر به همین سادگی است، پس چرا ما مدام درباره پوتین اشتباه برداشت میکنیم؟
ولادیمیر پوتین
محرکهای اصلی این روندِ بیگانگی با روسیه ممکن است جای دیگری باشد، اما همچنین به طرزی دلسردکننده واضح است که دیپلماسی غرب چقدر شکستخورده است تا جایی که این اتحاد بالقوه غرب بود که باعث رنجش پوتین در اوایل دهه 2000 شد و متعاقبش او را در 2007 آماده یک رویارویی کرد. مماشات با روسیه به هنگام حمله این کشور به گرجستان در سال 2008 به مثابه چراغ سبزی برای ورود به خاک اوکراین در سال2014 عمل کرد. با این تصور که باز هم تنها به یک اعتراض مختصر و نمادین اکتفا خواهد شد.
- نه تنها پوتین بلکه بسیاری از اعضای تشکیلات سیاسی او متقاعد شده بودند که غرب آنقدر قوی نیست که از آن بترسیم و در عین حال خطرناکتر از آن است که نادیده گرفته شود. بالاتر از همه، ما در متقاعد ساختنشان نسبت به اینکه از آنها، کشور و فرهنگشان متنفر نیستیم با شکست روبهرو شده بودیم.
همه این اتفاقات به هیچوجه و یا حتی عمدتاً به این دلیل رخ نداده که ما در برخورد با پوتین و روسیه ضعیف عمل کردهایم – اما به علت عدم فهم درست مسـئله، آن را تا حد زیادی بد مدیریت کردهایم. در این کتاب، من با تکیه بر چندین دهه در تماس بودن با این کشور، طی سفرها و گفتوگو با چهرههایی از همه نقاط روسیه، به دنبال ارائه تصویری از پیچیدگیهای ولادیمیر پوتین و به واسطه او از روسیه امروزی هستم.
میخواهم اعتراف کنم که بیش از آنچه باید، زمان در این سفرها صرف صحبت با افراد مختلف از پلیسهای محلی گرفته تا مقامات مسکو شده و حتی مواجهاتی از نوع مست شدن بگیر تا پرداخت رشوههای عجیب و غریب هم داشتهام. من نه مدعیام که کاملا حق با من است و نه اینکه دیگران کاملا دراشتباهاند. این کتاب اساساً برای همکاران دانشگاهی من نیست و من از آنها میخواهم که بابت لحن، مختصر بودن کتاب و نداشتن پاورقیهای مشخص، به من خرده نگیرند.
مخاطب این کتاب هر فرد کنجکاویست که میخواهد بداند این شخصیت مرموز کیست و چرا این همه هیاهو و هیستری در اطرافش وجود دارد. با حمله به مجموعهای از رایجترین و مسـئلهسازترین افسانههایی که «همه» درباره پوتین میدانند، امید دارم تلاشهایم خط پایانی بودهباشد بر برخی از این افسانههای بیاساس.
- البته، من اینجا تا حدودی خودم را درگیر مقابله با مغالطات و سادهانگاریهای افراطی کردهام و اینطور نیست که فکر کنم هر سیاستگذار، محقق یا صاحبنظری به همه یا حتی بیشترِ اینها باور داشته باشد.
با این حال، این فقری که گریبان بسیاری از گفتمانهای عمومی درباره پوتین را گرفته و با کلیشهها و کاریکاتورهایی که روزبهروز هم تعدادشان زیاد میشود، تشدید شده، وضعیتی ناامیدکننده ایجاد کرده است.
به نظر میرسد هرچه که جهان پیچیدهتر میشود، روشهایی هم که ما از دریچه آن، مسائل را میدیدیم و توضیح میدادیم، کم اهمیتتر و کمرنگتر میشوند. این چیزی است که ما نیز باید در مورد آن صحبت کنیم – اما نه قبل از اینکه صحبت در مورد پوتین را به پایان رسانده باشیم.
در این زمینه: بیایید از پوتین بگوییم
برگرفته از کتاب: بیایید از پوتین بگوییم