جامعه شناسی
گفتمان جامعهشناسی بر حول مفهوم جامعه تاحدی از استقلال نسبی جامعه آمریکایی در سرتاسر قرن بیستم نشات میگیرد. بدین ترتیب این امر نمایانگر مطلق سازی تجربه آمریکایی از جامعه است.
تالکوت پارسونز نظریه پرداز ایالات متحده آمریکا بهعنوان الگوی اصلی جامعه مدرن، جامعه را بهعنوان نوعی نظام اجتماعی تعریف میکند که بهوسیله بالاترین سطح خودکفایی نسبت به محیط اش و از جمله دیگر نظامهای اجتماعی مشخص میشود .
این جامعههای خودکفا البته به لحاظ تجربی نادر هستند. آنها عموماً متکی بر سلطهشان بر محیطهای اجتماعی و مادی اطراف خود و مبتی بر مصونیتی هستند که حاصل ترجیحات اعضایشان میباشد؛ این موارد بهنحوی بسنده برای کارکردی ساختن جامعه موثرند.
والرشتاین نیز استدلال میکند که هیچ مفهومی بیشتر از جامعه بهشکل غیر متفکرانه مورد استفاده نیست. این امر میتواند بهوسیله بررسی “دیدگاههای نظری” درون جامعهشناسی و از طریق بازسازی برداشت از جامعه در هر یک از این دیدگاهها ملاحظه شود.
دیدگاههای مزبور که ضرورتاً در سازمان، ساختاریا انسجام فکریشان مشابه یکدیگر نیستند عبارتند از: نظریه انتقادی، روششناسی مردمی، فمنیسم، کارکردگرایی، کنش متقابلگرایی، مارکسیسم، ساخت گرایی، نظریه سیستمها و، وبرگرایی.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب جامعه شناسی فراسوی جامعه ها