حیوان عاقل
انسان حیوانی عاقل است، و یا حداقل چیزی که من شنیده ام این بوده. در طول سالیان سال مجدانه در جستجوی دلیل برای اثبات این ادعا بوده ام.
اما تا کنون موفق به یافتن دلیل این ادعا نشدهام. هرچند که در کشورهای زیادی که در سه قاره پراکنده شدهاند، جستجو کرده ام. برعکس، چیزی که دیده ام این بوده که دنیا بیوقفه در حماقت فرو میرود.
کشورهای بزرگ و رهبران سابق تمدنهایی را دیده ام که توسط واعظان یاوه گو به بیراهه افتادهاند. و تا زمانی که به نقطهای نرسیم که عقلانیت را بستاییم، ظلم و ستم و شکنجه و خرافه به سرعت در حال افزایش خواهد بود.
همه اینها ناراحت کننده است، اما ناراحتی یک احساس بیفایده است. برای نجات این وضع، گذشته را با دقت و تامل بیشتری نسبت به سابق مطالعه کرده ام. و قبل از اراسموس به این نتیجه رسیدم که حماقت همیشگی است.
با این وجود نسل بشر دوام آورده. تحمل حماقتهای عصر ما زمانی که در آیینه حماقتهای پیشینیان مورد بررسی قرار میگیرد، راحت تر است. در ادامه، بلاهت زمان خودمان را با اعصار گذشته تلفیق میکنم. شاید نتایج کمک کند که بلاهتهای خودمان را با منطق و دقت بیشتری ببینیم.
تا جایی که میدانم ارسطو اولین کسی بود که آشکارا انسان را حیوان عاقل نامید. دلیلش برای چنین تفکری چیزی است که امروزه زیاد موثر به نظر نمیرسد.
دلیلش این بود که برخی افراد میتوانند محاسبات ریاضی انجام دهند. او معتقد بود که سه نوع روح وجود دارد:روح نباتی که همه موجودات زنده اعم از گیاهان و حیوانات از آن برخوردار هستند و مربوط به رشد و نمو میباشد؛ روح حیوانی که شان آن حرکت ارادی است و بین حیوان و انسان مشترک است.
و در آخر روح عقلانی که همان روح الهی است اما انسان کم و بیش به اندازه عقل و خردش از آن بهره میبرد. به واسطه وجود عقل است که انسان حیوان عاقل نامیده میشود.
عقل در اشکال مختلفی متجلی میشود، اما بیشتر در مهارت و تبحر در ریاضیات تجلی مییابد. سیستم اعداد یونانی بسیار بد بود. به نحوی که جدول ضرب تقریبا سخت بود. و فقط افراد باهوش قادر بودند که محاسبات پیچیده انجام دهند.
امروزه ماشین حسابها بهتر از باهوش ترین افراد قابلیت انجام محاسبات ریاضی را دارند، با این وجود هیچ کس مدعی این نیست که این ابزار مفید، جاودانه است و یا با وحی الهی کار میکند. هرچه ریاضیات روبه آسانی رفته، کمتر مورداحترام و توجه قرارگرفته است.
نتیجه این است که اگر چه افراد زیادی مدام از ما تعریف میکنند و میگویند چه آدمهای خوبی هستیم، ولی این تعریفها دیگر به دلیل مهارت ما در ریاضی نیست.
از آنجایی که رسم و آیین روزگار فعلی دیگر وجود افراد متبحر در ریاضی رابه عنوان دلیلی بر عاقل بودن انسان روا نمیدارد، بیایید دلیل را در جایی دیگر جستجو کنیم.
اول این که کجا باید دنبال دلیل باشیم؟ آیا باید عاقل بودن را در دولتمردان سرشناسی که دنیا را به این وضعیت هدایت کردند، جستجو کنیم؟و یا اینکه اهل علم و ادب را انتخاب کنیم؟ و یا فلاسفه را؟ همه این ها ادعاهای خودشان رادارند.
ولی من فکر میکنم باید سراغ آن هایی برویم که هر انسان دارای عقل سلیم و درست اندیشی اذعان دارد که عاقل ترین و بهترین مردمان روزگار هستند، و آنها رهبران مذهبی مسیحی هستند.
اگر آنها اهل تعقل نباشند، چه امیدی برای ما آدمهای معمولی میماند؟ با همه احترامی که برایشان قائلم، میگویم که زمانهایی بوده که عاقلانه عمل نکرده اند، بخصوص زمانهایی که آنها بیشترین قدرت را داشتهاند.
ما بیشتر در این برگه در مورد این بحث مطلب گذاشتهایم
برگرفته از کتاب در ستایش شکاکیت