اخلاق اگزیستانسیالیسمبهتر است که با اخلاق درگیر نشویم - نشر پیله

اخلاق اگزیستانسیالیسم

کتاب فرهنگ توصیفی اگزیستانسیالیسم
Rate this post

اخلاق

بهتر است که با اخلاق درگیر نشویم…”. این جمله‌ی کی‌یرکگور یکی از ماندگارترین گزاره‌ها در اگزیستانسیالیسم است.

به نظر می‌رسد که این گزاره بیان می‌کند که ما ناچار به تبعیت از قوانین اخلاقی هستیم، انگار که درست و غلط هنوز همان‌هایی هستند که از کودکی آموخته‌ایم: “موهایش را نکش”، “آن را سر جایش بگذار” و یا “این مال تو نیست”.

کی‌یرکگور به ما می‌گوید قوانین اخلاقی چندان انعطاف­پذیر نیستند، او همچنین با بیانی شدیدتر می‌گوید که در پذیرش تعاریف خیر و شر نوعی استبداد حاکم است.

این تعریف‌ها به عنوان هنجارهایی قلمداد می‌شوند که فراسوی گفت و گو قرار می‌گیرند و نمی توانیم با آن‌ها درگیر شویم: همین است و لاغیر. به این ترتیب همانند یک کودک همواره به ما گفته می‌شود که گفت و گو در این مورد تنها اوضاع را بدتر می‌کند.

بدیهی است که کنار گذاشتن این داوری‌های اخلاقی، برای کی‌یرکگور و دیگر فیلسوفان اگزیستانسیالیست بسیار مشکل است. کی یرکگور می‌گوید؛ “ارزش‌های اخلاقی جهان شمول اند”. اگر ارزشی واقعا اخلاقی باشد، پس باید در همه‌ی زمان‌ها و مکان‌ها اخلاقی باشد.

اگر دزدی بد است، پس در همه جا بد است. قوانین اخلاق و قوانین جهان، هر کدام در چارچوب خود قرار دارند و مابین این دو، اختلافات ریز و درشتی به چشم می‌خورد. این اختلافات، باعث ایجاد مقولات عام و خاص در اخلاق می‌شوند.

اگرچه که مقولات خاص به آسانی درون مقولات عام جای می‌گیرند و ما اختلافی را مشاهده نمی کنیم، اما همواره امکان وقوع مشکل وجود دارد.

در موارد فوق‌العاده ما با چیزی مواجهیم که کی‌یرکگور آن را “تعلیق غایت‌مندانه ارزش‌های اخلاقی” می‌نامد. غایت‌مندی به سرنوشت چیزها و هدف نهایی آن‌ها می‌پردازد. در موارد فوق‌العاده، این اهداف غایی، ارزش‌های اخلاقی را در سایه قرار می‌دهند. بنابراین کنش ما اخلاقا نادرست به نظر می‌آید، ولیکن این داوری نامعتبر است.

فرض کنید که مادری برای نجات فرزندش، عملی غیر اخلاقی مانند دزدی انجام می‌دهد: به نظر می‌رسد که خود اخلاق نیز می‌تواند این کار را توجیه کند. چرا که روشن است که نجات جان یک کودک، عمل آشکارا خوبی است.

احتمالا با این نحوه تفکر این اختلاف مرتفع می‌شود. به داستان ابراهیم، زمانی که به فرمان خدا تصمیم به قربانی کردن اسحاق می‌گیرد، توجه کنید. نفس عمل او، قتل است اما غایت این فعل که همانا سرسپردگی و ایمان مطلق به خداوند است، آن را توجیه می‌کند. در این گونه موارد خاص، از اخلاق پیشی گرفته می‌شود.

برگرفته از کتاب فرهنگ توصیفی اگزیستانسیالیسم

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *