اخلاق
علم اخلاق مدرن تلفیقی از دو عنصر است. از یک طرف قوانین عقلانی در مورد چگونگی زندگی مسالمت آمیز در یک جامعه، و از طرف دیگر، تابوهای سنتی و قدیمی که ریشه در برخی خرافههای قدیمی دارند، اما تقریبا از کتب مقدس، مسیحیت، هندو و بودا سرچشمه میگیرند.
تا حدودی هر دوی این عناصر باهم مطابقت دارند ؛ برای مثال منع قتل و دزدی هم مورد تایید منطق انسانی و هم دستور الهی است، اما منع خوردن گوشت خوک یا گاو در بعضی ادیان از پشتوانه و حمایت کتب مقدس برخوردارند. عجیب این است که انسان امروزی که به این حقیقت آگاه است که علم چه خدمتی در جهت دانش افزونی و تغییر شرایط زندگی اجتماعی کرده، اما هنوز با میل و رغبت به قدرت و نفوذ متونی که که متجلی دیدگاه کشیشان جاهل اهل باستان هستند، تن میدهد.
مایوس کننده است که بسیاری از این قواعد اخلاقی که شخصیت مقدس شان کورکورانه و بدون چون و چرا مورد تایید قرار میگیرند، به گونهای هستند که بیجهت موجبات بدبختی بشر را فراهم می کنند. اگر انگیزههای نوع دوستانه آدمیان قوی باشد، این انگیزهها میتوانند بخشش را در جایگاه واقعی کلمه از گزند تغییر به غیر مصون دارد ؛ و به دیگر سخن، نص فرمان صریح این است که تمام اموال خود را بفروشید و به بینوایان بدهید.
و این نظر پاسخی برای همه معماهایی است که منطق باآن روبرو میشود. و این عقیده توسط گروه خاصی از عالمین دینی آزادی خواه مورد پذیرش قرار گرفته است. درهر صورت این دیدگاه ایرادات خودش را دارد. از کجا اطمینان حاصل کنیم که اراده و خواست خدا واقعا چیست؟اگر نیروهای شیطانی به میزان مشخصی بهرهای از قدرت داشته باشند، ممکن است ما را فریب دهند که بپذیریم که کتاب مقدس کار نیروهای شیطانی است. این عقیده مذهبی گنوسی بود که معتقد بودند کتاب عهد عتیق کار یک نیروی اهریمنی است.
به محض اینکه تعقل و خردمان را کنار بگذاریم و به کتب مرجع تکیه کنیم، پایانی برای مشکلات وجود نخواهد داشت. کدام کتاب مرجع؟عهد عتیق؟ عهد جدید؟ درعمل مردم کتابی را بر میگزینند که از طرف جامعهای که در آن متولد شده اند، مقدس قلمداد شود. و از همان کتاب نیز بخشهایی را انتخاب میکنند که مطلوب خودشان باشد و بخشهای دیگر را نادیده میگیرند. زمانی موثرترین و مهم ترین نص انجیل این بود ” به هیچ جادوگری رحم نکنید، همه را بکشید”.
امروزه مردم در سکوت از این عبارت چشم پوشی میکنند. حتی زمانی که کتاب مقدسی در اختیار داریم، هر آنچه با تعصبات ما سازگاری داشته باشد، به عنوان حقیقت میپذیریم. برای مثال هیچ کاتولیکی آیهای که میگوید یک اسقف تنها باید یک همسر داشته باشد را جدی نمیگیرد.
ما بیشتر در این برگه در این مورد مطلبی را منتشر کردهایم
برگرفته از کتاب در ستایش شکاکیت