تحت تأثیر ترس تقریبا هر کسی به خرافات روی می‌آورد. دریانوردانی که یوحنا را به دریا - نشر پیله

تحت تأثیر ترس تقریبا هر کسی به خرافات روی می‌آورد.

کتاب در ستایش شکاکیت
Rate this post

ترس و خرافات

دریانوردانی که یوحنا را به دریا انداختند، تصور میکردند که حضور او باعث طوفانی بود ،که غرق شدن کشتی شان را تهدید می‌کرد. به همین ترتیب، ژاپنی‌ها درزمان زلزله توکیو، دست به کشتار کره ای‌ها و لیبرال‌ها زدند. زمانی که رومی‌ها در جنگ‌های پونیک پیروز شدند، کارتاژی‌ها متقاعد شده بودند که علت تمام بدبختی‌هایشان به دلیل سهل انگاری آن‌ها در پرستش مولوخ بود.

مولوخ می‌خواست که کودکان را برایش قربانی کنند و ترجیح می‌داد که کودکان قربانی، از طبقه اشراف باشند ؛ اما خانواده‌های اشراف زاده کارتاژی، کودکان طبقه فرومایه را به جای کودکان خودشان قربانی کرده بودند. و گمان می‌کردند که این کار خدا را ناخشنود کرده و در بدترین لحظات، حتی اشرافی ترین کودکان در آتش سوزانده شدند. نکته عجیب این است که رومی‌ها علیرغم این اصلاح دموکراتیکی که از طرف دشمنان شان صورت گرفته بود، پیروز شدند.

ترس جمعی غریزه جمعی رابرمی انگیزد و نوعی سنگ دلی نسبت به کسانی که عضوی از این اجتماع نیستند، به وجود می‌آورد. در زمان انقلاب فرانسه، ترس از ارتش خارجی، نوعی وحشت را به وجود آورد. و این ترس وجود دارد که نازی‌ها بر شدت مبارزه شان برای نابودی یهودی‌ها بیافزایند.

ترس نوعی تمایل به ظلم و ستم گری را ایجاد می‌کند و باعث شکل‌گیری عقایدی خرافی می‌شود  که به نظر می‌رسد ظلم را موجه می‌سازد. انتظار رفتاری انسانی و عاقلانه اندیشی، از هیچ فرد، جامعه و یا ملتی تا زمانی که تحت سیطره ترس باشند، وجود نخواهد داشت. به همین دلیل، بزدل‌ها بیشتر مستعد ظلم و وحشی گری و خرافه‌گرایی هستند تا انسان‌ های  شجاع.

منظور من از افراد شجاع کسانی است که از هر لحاظ شجاع هستند نه تنها در رویارویی با مرگ. چه بسا افرادی هستند که دلیرانه می‌میرند اما، شجاعت این را ندارند که به زبان بیاورند و یا حتی فکر کنند که دلیلی که بخاطرش جانشان را می‌دهند، بی‌ارزش است. رسوایی برای بیشتر افراد از خود مرگ دردناک تر است؛ و برای همین است که تعداد انگشت شماری از افراد هنگام ابراز احساسات در جمع جرات مخالفت با عقیده رایج در اجتماع را دارند. هیچ کارتاژی، ملوخ را زیر سؤال نمی‌برد، زیرا این کار در مقایسه با رویا رویی با مرگ به دلاوری و شجاعت بیشتری نیاز داشت.

اما ما نیز بیش از حد جدی و خشک شده ایم. خرافه‌ها همیشه هم بد نیستند ؛ گاهی باعث شور و نشاط در زندگی می‌شوند. یک بار ازخدای اسیریس نامه‌ای دریافت کردم، شماره تلفنش را به من داده بود؛ آن زمان او در حومه بوستون زندگی می‌کرد. اگر چه جزو دوستداران و پرستندگانش نبودم، اما نامه‌اش مرا خوشحال کرد. به کرات، نامه‌هایی به دستم می‌رسد از افرادی که خودشان را مسیح معرفی می‌کنند و مرا ترغیب می‌کنند که این حقیقت مهم را در سخنرانی‌هایم از قلم نندازم

به افرادی که در مورد اهرام ثلاثه به منظور کشف افسانه‌های رازآلودش، تحقیق می کنند، علاقه دارم. کتب زیادی در این مورد نوشته شده است. برخی از این کتب توسط نویسنده‌هایشان به من هدیه داده شده است. واقعیت عجیبی است که این کتاب‌ها ،تاریخ دنیا را دقیقا تا زمان چاپ این کتاب‌ها پیش بینی می‌کنند. اما بعد از آن تاریخ، از اعتبارشان کاسته می‌شود. به طور کلی، نویسنده منتظر یک جنگ قریب الوقوع در مصر است که به دنبال آن حنگ آرماگدون و ظهور ضد مسیح رخ می‌دهد. اما در حال حاضر تعداد کسانی که ایشان را “ضد مسیح” می‌دانیم، چنان فزونی گرفته است که خواننده را ناخوادآگاه دچار شک می‌کند.

من آن پیشگوی زن را که سال 1820نزدیک دریاچه‌ای در ایالت نیویورک زندگی می‌کرد، می‌ستایم. روزی به خیل عظیم پیروانش اعلام کرد که او قدرت راه رفتن روی آب را دارد و بعد به آن‌ها گفت حاضر است راس ساعت 11 صبح این کار را انجام دهد. در زمان مقرر، جمعیت زیادی از پیروانش کنار دریاچه جمع شدند.

او آن‌ها را مورد خطاب قرار داد و به آن‌ها گفت ” همه شما قبول دارید که من می‌توانم روی آب راه بروم؟”همه آن‌ها یک صدا پاسخ دادند ” آری قبول داریم. ” سپس او رو به آن‌ها کرد و گفت “پس اگر این چنین است، نیازی نیست که من این کار را انجام دهم. ” همگی ارشاد شدند و به سوی خانه‌هایشان روانه شدند.

اگر این باورها را تماما باعلم خشک و بی‌روح، جایگزین کنیم، جهان احتمالاً بخشی از جذابیت و تنوع خود را از دست می‌دهد. شاید هم می‌بایست از باورمندان به حروف ابجد که به خاطر مردود شمردن هر نوع یادگیری بدعت آمیز که به زعم ایشان روح الفبا را از آن می‌گرفت، به این شهرت یافتند، ابراز خرسندی کنیم. و چه بسا باید در لذت ناشی از یسوعیان آمریکای جنوبی شریک باشیم که چطور تنبل‌های سه انگشتی سفر سخت و طاقت فرسایی را از کوه آرارات تا پرو طی کردند.

ما بیشتر اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب در ستایش شکاکیت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *