جامعه متمدن جامعۀ متمدن، جامعه‌ای است که خواهان کردار خوب است و بر اساس - نشر پیله

جامعه متمدن

کتاب تاملاتی درباره جنگ و مرگ
2/5 - (1 امتیاز)

تمدن

جامعۀ متمدن، جامعه‌ای است که خواهان کردار خوب است و بر اساس تکانه‌ای استوار نشده است که با نبودش به دردسر بیفتد. بنابراین، چنین جامعه‌ای نظر مساعد عدۀ زیادی از افراد را برای فرمانبرداری از تمدن به خود جلب می‌کند تا به دنبال ذات و ماهیت خود نروند.

جامعه یا پیشبرد این موفقیت به خودش اجازه می‌دهد تا با قرار دادن حد امکان ضروریات اخلاقی به گمراهی کشیده شود و اعضای جامعه‌اش را وامی‌دارد تا فراتر از تمایلات احساسی‌شان روند. بنابراین، احساساتشان مداوم سرکوب می‌شود و این فشار به طور چشمگیری به صورت (مکانیسم) واکنش  وارونه و (مکانیسم) جبران خود را نشان می‌دهد.

تحقیق این نوع سرکوب در حوزۀ جنسی بسیار دشوار است و به رفتار کنش منجر می‌شود که به بیماری روان‌رنجوری (عصبی) شناخته می‌شود. این فشار تمدن در دیگر رشته‌ها هیچ نوع نتیجه آسیب‌شناختی را نشان نداده است اما در ویژگی‌های تحریف‌شده و در اشتیاق مداوم در بازداری تکانه‌ها، خود را برای تقویت ارضا در فرصت مناسب نشان می‌دهد.

بنابراین هر کسی در برابر دستورات اخلاقی پیاپی مجبور به واکنش می‌شود، دستوراتی که بیانگر زندگی تکانه‌ای فرد نیستند و از دیدگاه روانی, حتی فراتر از آن‌اند و شاید فرد به طور عینی دورو و ریاکار توصیف شود، خواه کاملاً از این تفاوت آگاه باشد خواه نباشد.

نمی‌توان انکار کرد که تمدن معاصر از این نوع دورویی و ریاکاری به طور فوق‌العاده زیادی طرفداری می‌کند. حتی ممکن است با جرات تأکید کند که با همین ریاکاری شکل گرفته است و اگر بخواهد بر اساس حقیقت روان‌شناختی زندگی را بپذیرد باید به تغییر بزرگی تن دهد.

ازاین‌رو، عدۀ ریاکاران متمدن از افراد فرهیخته بیشتر است و حتی می‌توان این سؤال را مطرح کرد که آیا برای حفظ تمدن، وجود تعداد مشخصی از این ریاکاران متمدن ضروری است یا خیر، زیرا قابلیت سازگاری فرهنگی انسان که از قبل ترتیب یافته است شاید برای وظیفه زندگی بر اساس حقیقت کافی نباشد. همچنین، حفظ تمدن حتی با چنین دلایل مشکوک، این امید را می‌دهد که با هر نسل جدیدی، با تبدیل تکانه‌های بسیار بیشتری بتوان زمینه را برای تمدن بهتر فراهم کرد.

قبلاً مباحثی این تسلی را به ما داده بودند که نگرانی و ناراحتی‌مان از گزارش رفتارهای غیرانسانی هموطنانمان در این جنگ غیرموجه است. آن‌ها به توهماتی متوسل شده بودند که ما از آن توهمات دست کشیده بودیم. در حقیقت، آن‌ها به شدتی که ما ترسیدیم نابود نشدند، زیرا به‌اندازه‌ای که باور داشتیم هرگز پیش نرفتند.

همان‌طور که انتظار داشتیم وقتی دولت‌ها و نژادها به محدودیت‌های اخلاقی متقابل خود پایان دادند، موجب شد آن‌ها برای مدتی از فشار زندگی تمدن (مدنیت) خارج شوند و ارضای زودگذر را برای تکانه‌های سرکوب‌شده مجاز بدانند. با این کار، احتمالاً اخلاق نسبی آن‌ها در محدودۀ زندگی عمومی‌شان دچار ازهم‌گسیختگی نشده بود.

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب تاملاتی درباره جنگ و مرگ

ناموجود
35500تومان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *