دولت نیکسون و کیسینجر در سال 1969، دولت نیکسون چشم‌انداز مخاطره - نشر پیله

دولت نیکسون و کیسینجر

کتاب کیسینجر در برابر کیسینجر
Rate this post

کیسینجر

در سال 1969، دولت نیکسون چشم‌انداز مخاطره آمیزی را در داخل و خارج از کشور به ارث برد. ما تلاش کردیم تا با دیدگاهی استراتژیک، این چالش‌ها را برطرف کنیم.

در حالی‌که، من به طورجامع در مورد سفر خودمان نوشته‌ام، این ارائه آن [بخش] غیررسمی و محاوره‌ای است: [چنان­که] این تنها تاریخ شفاهی من است. انتظار کامل بودن آن را ندارم. وینستون لرد و کی. تی. مک فارلند من را ترغیب کردند که در یک مصاحبه یک ساعته شرکت کنم تا مجموعه‌ای از ویدئوها را در مورد سیاست خارجی نیکسون منتشر کنم. آماده‌سازی و برآورد آن‌ها بیش از پنج جلسه به درازا انجامید.

مثل همه تاریخ‌های شفاهی، این مختصری از پرونده من است و از مسیر خود خارج نشدم تا دچار خود انتقادی نشوم. [زیرا] هم‌سخنان من برای چندین دهه همکاران و دوستانم نیز بودند.

هدف آن‌ها خلاصه کردن دیدگاه‌های من در مورد مسائل کلیدی سیاست خارجی سال‌های ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۴ بود و [سعی کردیم] این کار را به روشی انجام دهیم که [علاقه] نسل‌های بعد از ما را جلب کند، زیرا این دوره ممکن است به نظر تاریخی قدیمی بنظر برسد.

با این حال، این چیزی بیش از یادآوری نقاط عطف است. این بینش‌هایی را در مورد رابطه من با رئیس‌جمهور نیکسون و هنرهای رهبری، مذاکره و ساخت سیاست خارجی ارائه می‌دهد.

با توجه به منشاء این مصاحبه‌ها، آن‌ها فقط سال‌های خدمت من در زمان رئیس‌جمهور نیکسون را پوشش می‌دهند، که پس از یک انتخابات مجدد چشم‌گیر برای دومین دوره‌امیدوارکننده، به‌خصوص در سیاست خارجی آماده بود. ما ارتباط با چین را آغاز کرده بودیم و در رابطه با اتحاد جماهیر شوروی پیشرفت کرده بودیم و گام‌هایی را در خاورمیانه برداشته بودیم.

اما واترگیت، استعفای نیکسون، فرسایش قدرت اجرایی و احیای مجدد حضانت در کنگره، خواسته‌های زیادی را برای تلاش دولت فورد در قبال حفظ اعتبار آمریکا ایجاد کرد.

در زمان رئیس‌جمهور جرالد فورد، ما موفق شدیم روابط خود را با پکن و مسکو حفظ کنیم، در خاورمیانه پیشرفت کنیم، سیاست خود را در جنوب آفریقا تغییر شکل دهیم و چالش‌های آینده را در دستور کار جهانی بررسی کنیم.

اگر چه از آن دوران چیزهای زیادی تغییر پیدا کرده است، اما بسیاری از اصول اصلی و راهنما هم‌چنان مهم هستند. برخی نیز باید از نو نوشته شوند.

سیاست خارجی آمریکا باید به جای واکنش به وقایع گسسته، از طرح‌های استراتژیک استفاده کند. دولت‌مردان باید با اطلاعات ناقص و غالباًؤؤ مبهم [بتوانند] تصمیمات شجاعانه بگیرند. در مذاکرات، نقطه عزیمت آمریکا باید یک شرح شفاف از نیازها و شناخت از تاریخ، فرهنگ و اهداف طرفین گفت‌وگو باشد.

اما، آن‌چه که از هر چیزی مهم‌تر است و تغییری نکرده، ضرورت رهبری‌ آمریکاست. و فهم این موضوع ما را وادار می‌کند تا منافع و ارزش‌های خود را با هم ادغام کنیم. همان‌طور که بیش از نیم قرن پیش در نخستین کتاب خود با عنوان «جهان بازسازی شده» نوشتم سعی کنید «فقط چیزی را با آن‌چه که ممکن، تلقی می‌شود سازگار کنید».

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب کیسینجر در برابر کیسینجر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *