شروع جنگ بین روسیه و ترکیه ایدئولوژی و قدرت طلبی سیاسی در شروع جنگ - نشر پیله

شروع جنگ بین روسیه و ترکیه

کتاب از بیسمارک به هیتلر
Rate this post

جنگ بین عثمانی و روس ها

ایدئولوژی و قدرت طلبی سیاسی در شروع جنگ بین روسیه و ترکیه در سال‌های 1877 و 1878 دو عامل بسیار تعیین کننده بودند، جنگی که در آن روس‌ها توانستند ضمن بیرون راندن ترک‌ها از بخش‌های وسیعی از سرزمین‌های اروپایی، خود را به دروازه‌های قسطنطنیه برسانند.

این موضوع منجر به بروز بحرانی در اروپا گردید. هم اتریش که همواره با روسیه بر سر جانشینی ترکیه در منطقه بالکان در رقابت بود و هم انگلیس که مایل نبود روسیه به دریای مدیترانه دسترسی پیدا کند، تهدید کردند که نتایج جنگ روسیه و ترکیه را به رسمیت نخواهند شناخت و آن را لغو خواهند کرد.

در چنین شرایطی امپراتوری آلمان دچار مخمصه شد. بر طبق سند کیسینگر بیسمارک به عنوان صدراعظم امپراتوری آلمان گفته بود که آلمان می‌بایست از بروز جنگ در داخل اروپا جلوگیری نماید و در بحران‌های اروپایی که به منافع آلمان مربوط نمی‌شوند، دخالتی نداشته باشد تا جنگ جدیدی در قاره روی ندهد. به همین دلیل بیسمارک خود را موظف می‌دانست که باید به نفع آلمان و به نفع صلحِ اروپا جهت تلاش برای جلوگیری از جنگی بزرگ بین روسیه از یک سو و انگلیس و اتریش از سوی دیگر مداخله نماید.

بیسمارک در این ارتباط اصطلاح معروف خود، «کارگزار صادق» را وضع نمود. در مجموع این اصطلاح خویشتن داری سنجیده و عدم تمایل بیسمارک برای پذیرش نقشی واسط و بانی صلح در اروپا را نشان می‌دهد. وی در سال 1878 در یک سخنرانی در رایشزتاگ در این زمینه گفت:  «فکر نمی‌کنم که میانجی گری صلح به این معنا باشد که ما نقش یک داور برای برطرف نمودن اختلاف دیدگاه‌ها را بازی کنیم و بگوییم که باید این گونه باشد، بلکه من نظری فروتنانه‌تر دارم و فکر می‌کنم که در چنین موقعیتی ما می‌بایست نقش یک گارگزار صادق را داشته باشیم و بتوانیم با میانجی گری کاری را از پیش بریم. گمان می‌کنم که ما تحت شرایطی می‌توانیم بین روسیه و انگلیس به میانجی گری مطمئن بدل شویم، و اطمینان دارم که چنین اتفاقی بین روسیه و اتریش نیز می‌تواند برای ما روی دهد، البته اگر این طرف‌های درگیر خود نتوانند به توافقی دست یابند.

این امر روشی بسیار محتاطانه برای بر عهده گرفتن وظیفه‌ای خطیر به شمار می‌رفت. این احساس وجود دارد که بیسمارک بر خلاف اراده اش خود را موظف به پذیرش این نقش میانجی گرانه می‌دانست، نقشی که به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک و قدرت فزون یافته امپراتوری آلمان، اجتناب ناپذیر بود و در واقع پیامدهای فاجعه باری نیز به همراه داشت. چون کنفرانس برلین در سال 1878 که از بروز جنگی قریب الوقوع جلوگیری نمود و در مجموع برای اروپای دهه‌های بعد بسیار سودمند بود، تأثیر بسیار وحشتناکی بر روی روابط آلمان و روسیه از خود بر جای گذاشت. برای روشن شدن موضوع می‌بایست اندکی به گذشته رجوع کرد.

از زمان تقسیم لهستان و جنگ‌های آزادی بخش ضد ناپلئونی، پروس از رابطه‌ای بسیار نزدیک با روسیه برخوردار شد. پروس در واقع متحد روسیه و کم و بیش کشوری وابسته به دوستیِ روسیه بود و با وجود اینکه پروس بسیار کوچکتر و قدرتش نیز بسیار ناچیز‌تر از روسیه بود، اما در عین حال برای روسیه بسیار مفید محسوب می‌گشت.

به این ترتیب این دو کشور از دوستیِ سیاسی، بسیار نزدیک و صد ساله‌ای برخوردار بودند. سپس سال‌های 1866 و 1870 فرا رسیدند. روسیه در این سال‌ها از پروسِ بیسمارک پشتیانی کرد، مسئله‌ای که پروس برای پذیرفتن خطر جنگ با اتریش و سپس فرانسه و همچنین تشکیل امپراتوری آلمان به رهبری پروس به آن احتیاج داشت.

روس‌ها از سویی معتقد بودند که دوستی و دلبستگی قدیمی پروس به آنها بعد از تشکیل امپراتوری آلمان نیز ادامه دار خواهد بود و به همین دلیل رهبری پروس در امپراتوری آلمان می‌تواند به مزیتی بزرگ برای آنها بدل شود و از سوی دیگر از طریق رفتارشان در سال‌های 1866 و 1870 و حمایت خود از پروس در جنگ با اتریش و فرانسه، پروس را همواره قدردان خود خواهند نمود.

بیسمارک اما در سال 1878 به جای نشان دادن قدردارنی خود از روس‌ها، همان کاری را انجام داد که در سال‌های 1866 و 1870 مانع از وقوع آن شده بود، یعنی تشکیل یک کنگره اروپایی برای پرداختن به اختلافات دو کشور. در این سال چنین کنفرانسی برای پرداختن به اختلافات بین روسیه و عثمانی در برلین برگزار شد که در آن دستاورها و منافع روسیه به شدت کاهش یافت.

ما بیشتر در اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب از بیسمارک به هیتلر نگاهی به تاریخ امپراتوری آلمان

ناموجود
قیمت اصلی 104000تومان بود.قیمت فعلی 94000تومان است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *