علم و اصل واقعیت علم، قانون، دولت مردان و رشد تکنولوژی میسر شده است...... - نشر پیله

علم و اصل واقعیت

کتاب فروید برای قرن بیست و یکم
Rate this post

مفاهیمی که از قبل وجود داشتند

چگونه در اساسی ترین سطح، دانش جدید، به دنبال دلایلی است تا واقعیت را به واسطه‌ی حذف کردن تمام مفاهیمی که از قبل وجود داشتند و بعد ها این افکار سنجیده شده که بر خلاف واکنش های دنیای تجربی عمل کردند را قضاوت کند. برای فروید هدف تحلیل کمک به مردم بود تا این دانش را در ادراک شان بر زندگی خود و دنیای اطرافشان به کار گیرند.

در یکی از اساسی ترین سطوح فروید بررسی کرد که چرا برای مردم این قدر دشوار است که از چیزی که او اصل واقعیت می نامد دوری کنند و در بسیاری از کار هایش راه های مختلفی را که مردم در زندگی شان از این اصل می گریزند را مورد بررسی قرار داد. در کتاب توتم و تابو فروید می گوید سه مرحله اساسی در تاریخ انسان وجود دارد و هر کدام به واسطه ی نظام عقیدتی متفاوتی تحت سلطه قرار گرفته است.

 در ابتدا مردم معتقد بودند هر چیزی حضوری روحانی دارد و میان تفکر خود و واقعیت تفاوتی قائل نبودند. سپس یک دگرگونی در دین روی داد جایی که مردم برای قدرت های مختلفی تقاضا می کردند و پاسخی را برای درخواست های شان به وجود آوردند.

در نهایت در سومین دوره یعنی دوره ی مدرن علمی تغییر عمده این بود که مردم از قدرت ذهنی خود دست کشیدند. این یک شیوه ی جالب تفکر درباره ی علم بود زیرا فروید نمی گوید: که علم، نشان دهنده ی قدرت دانش است؛ به جای این که مخالفت کند با علم ما به محدودیت افکار خود اعتراف می کنیم.

جنبه ی اساسی به کار گیری علم در زندگی هر روزه این است که محقرانه بپذیریم که دانش ما از خودمان و دنیای اطرافمان محدود است و نباید فکر کنیم که همه چیز را می دانیم. در واقع زمانی که فروید از رشد افکار خود سخن می گوید او تاکید می کند که چگونه دانش او، کار در فرآیندی است که دانشمند باید به ایده های دورانداخته شده گشاده باشد.

هنگامی که واقعیت، واقعیت دیگری را آشکار می کند. همانطور که دکارت روش علمی خود را با شک و تردید شروع کرد، باید مایل باشیم تا دانش فعلی خود را مورد پرسش قرار دهیم تا دست آورد های جدیدی کسب کنیم.

بخشی از این روند وابسته به درون نگری انتقادی است زیرا نیاز است دانش خود را از تعصب و فرضیات برهانیم. آسان تر است که بگوییم این هدف انجام شده است اما دنیای علم مدرن با این ضرورت شروع شده است؛ اما این هدف تقریبا ناممکن بی طرفی کامل همچنان وجود دارد. در واقع نظام قانونی دموکراتیک ما وابسته به تفکر داشتن قضاوتی بی طرفانه است که به مدارک توجه دارد و دور از تعصب است.

از این دیدگاه علم مدرن و دموکراسی ایده ها و اصول مشترک زیادی دارند و ما این ایده ال ها را در زندگی روزمره خود به کار می بریم و هنگامی که از اصول واقعیت برای قضاوت مدارک بی طرفانه استفاده می کنیم. هنگامی که از اصول واقعیت برای قضاوت مدارک بی طرفانه استفاده می کنیم در واقع تلاش می کنیم تا به دنیای و درون خود با نقطه نظری بی طرفانه بنگریم

 اصل واقعیت و پیشرفت جهانی

همان طور که استیون پینکر در کتابش ثبت کرده، ترکیب استدلال علم مدرن و دموکراسی به دنیایی رهنمود شده است که در میانگین مردم طول عمر بیشتری دارند سالم تر هستند آزاد تر هستند و خوشحال تر از گذشته زندگی می کنند. در واقع توقع زندگی جهانی در این صد و پنجاه سال دو برابر شده است و این تغییر به واسطه ی علم، استدلال، آموزش و قوانین دموکراتیک روی داده است.

همانطور که پینکر تاکید می کند ما همچنین شاهد دوره ی رشد حقوق بشر و کاهش خشونت و مرگ بوده ایم؛ اگر چه بسیاری از مردم از این پیشرفت ها با اطلاع نیستند. بعضی از مدارک پیشرفت جهانی را که پینکر جمع آوری کرده است شامل موارد زیر است:

کتاب فروید برای قرن بیست و یکم

1-در طی دویست سال میزان فقر جهانی از از 90 درصد به 10 درصد کاهش یافته است و نزدیک به نیمی از این کاهش در طی 35 سال گذشته رخ داده است.

2-حال در 103 نقطه جهان دموکراسی وجود دارد که شامل 53 درصد جمعیت جهان می شود.

3-در طی سی سال گذشته 60 درصد کشور ها مجازات اعدام را متوقف کرده اند

4-در سال 1950 نزدیک به نیمی از ملت های جهان قوانینی در خصوص تبعیض نژادی و اخلاقی بر ضد اقلیت ها داشتند در 2003 این رقم به کمتر از 20 درصد رسید.

5-در سال 1900 نیوزلند تنها کشوری بود که به زنان حق رای داد؛ حال در تمام کشور ها زنان حق رای دارند به جز شهر واتیکان. 40 درصد نیروی کار را امروزه زنان تشکیل می دهند و 20 درصد اعضای پارلمان جهان را زنان تشکیل می دهند.

6-میزان سواد در قرن بیستم دوبرابر شد و قرن پس از آن چهار برابر پس حال 83 درصد جهان باسواد است.

7-در سال 1919 در میانگین هر نان آور باید 1800 ساعت کار می کرد تا بتواند یک یخچال خریداری کند در 2014 نیاز بود کمتر از 24 ساعت کار کند تا بتواند یک یخچال تهیه کند

8-بخشی از مردمی که سالانه در جنگ کشته شدند کمتر از یک چهارم این مقدار در 1980 بود و یک هفتم این مقدار در سال 1970 و یک هیجدهم مقداری که در سال 1950 بودند و نصف مقدار افرادی که در جنگ جهانی اول کشته شدند.

9-قوانینی که همجنس گرایی را جرم تشخیص می دادند شروع به از بین رفتن کردند و برخورد با اقلیت ها زنان و همجنس گرایان به طور پیوسته تحمل پذیر تر می شود خصوصا در میان افراد جوان. جرایم خشونت آمیز خشونت بر علیه زنان و قربانی کردن کودکان همین طور سو استفاده از کودکان کار در دراز مدت کاهش می یابد.

این تغییرات مثبت که بسیاری از افراد آن را خوب تلقی می کنند به واسطه ی تفکر در علم، قانون، دولت مردان و رشد تکنولوژی میسر شده است. از این دیدگاه جهانی، اصل واقعیت در قالب تفکر بی طرفانه زندگی ما را در میانگین سالم تر غنی تر طولانی تر و آزاد تر ساخته است. از این رو استفاده علم در زندگی روزانه نه تنها به ما کمک می کند که زندگی تاثیر گذارتر و طولانی تری داشته باشیم بلکه همچنین به ما کمک می کند تا دنیا را به جای بهتری تبدیل کنیم.

با اینکه تمام علت و معلول های این پیشرفت جهانی را نمی دانیم اما می دانیم که در میانگین وقتی مردم تحصیل کرده تر شوند و کمتر وابسته به نظام ستنی و اعتقادی باشند غنی تر، سالم تر و آزاد تر خواهند بود؛ پس بنابراین موازاتی میان راهی است که علم بر زندگی فردی افراد تاثیر می گذارد و روشی که بر جهان به طور کلی تاثیر می گذارد.

ما بیشتر در این لینک در مورد این کتاب مطلبی نوشته‌ایم

برگرفته از کتاب فروید برای قرن بیست و یکم

نوشته‌ی رابرت ساموئلز / ترجمه‌ی امید ساعدی

46500تومان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *