منظور از استعاره ها در جامعه شناسی چیست علم اجتماعی می‌کوشد تا خودش - نشر پیله

منظور از استعاره ها در جامعه شناسی چیست

کتاب جامعه شناسی فراسوی جامعه ها
Rate this post

نقش استعاره ها در جامعه

در این کتاب من درصدد توسعه نظریه‌های مربوط به زندگی اجتماعی هستم که متکی بر استعاره‌هایی چون شبکه، جریان و حرکت می‌باشند. روشن است که چنین نظریه‌هایی اکنون بیشتر به لحاظ بلاغی ]و نه محتوایی[ قانع کننده‌اند، زیرا این استعاره‌ها با تغذیه از تجربیات معاصر و توام با این نحوه تلقی که فرایندهای جهانی در حال شکل دادن به یک “جهان رو به کوچک شدگی‌اند”، پدیدار می‌شوند.

این وضعیت به‌خصوص از سوی متخصصان دانشگاهی علم اجتماعی مورد توجه است که جریان شبکه‌های در حال حرکت را که “جهان‌ها کوچک” را دائماً به معنای عمیق آن ایجاد می‌کنند بررسی می‌کنند (Lodge,1983).  

نظریه‌های بدیل که بر قدرت پایدار جامعه ملی تاکید می‌کنند، مانند آن‌چه‌ هایرست و تامسون ارائه کرده‌اند، به ‌نوبه‌ خود متکی بر استعاره متضاد حاکمیت دولت ملت است که به شکل پایدار قادر به مخالفت در برابر موقعیت بازار جهانی و جریان‌های سرمایه بین المللی است (1996).

من بعداً به چنین استعاره‌هایی خواهم پرداخت. اما در حال حاضر باید بررسی نمایم که چرا تسلط بر قدرت این تفکر استعاری مشکل بوده است؟ چرا علوم اجتماعی نسبت به این موضوع آگاهی بیشتر نداشته است که نظریه‌های مختلف درباره جامعه مستلزم استعاره اند یا آن را بدیهی می‌انگارند، و اینکه چرا هستی جامعه‌شناختی و تفکر جامعه‌شناسانه نمی‌تواند بیرون از استعاره تحقق یابد؟

این وضعیت تاحدی مربوط به نفوذ یک دیدگاه پوزیتویستی به علم و در نتیجه نابودی تفکر استعاری و در نتیجه پیدایی چنین تاریخی برای علوم اجتماعی است. لاک آف و جانسون ادعا می‌کنند “عینی‌گرایی … این واقعیت را که نظام‌های مفهومی بشری به‌طور ماهوی استعاری‌اند و مستلزم درکی تخیلی از گونه‌ای از چیزها در قالب دیگری هستند را نادیده می‌گیرند.” (1980: 194) شبیه توضیح کوهن درباره نقش کتاب‌های درسی در بازنویسی روایت علم، علم اجتماعی کوشیده است تا ریشه‌ها و منشاء‌های غیر علمی‌اش را مخفی سازد. علم اجتماعی می‌کوشد تا خودش را به‌عنوان پدیده‌ای جلوه‌گر سازد که عاری از هر امر استعاری و/ یا متافیزیکی  واز این رو هر چیزی است که خارج از قطعیات علم مبتنی بر مشاهده می‌باشد(Kuhn 1962).

در جامعه‌شناسی این فراموشی پیشینه استعاری به‌شکل خاص ناشی از نقد گسترده کارکردگرایی و به‌خصوص استعاره ” شباهت ارگانیک” می‌باشد که بنیان نظریه کارکردگرایی است (بنگرید به بخش پنجم Isajiw: 1968). در این استعاره که بیشتر از همه در صورت‌بندی هربرت اسپنسر مشهود است، عملکردهای مجموعه‌های اجتماعی به‌عنوان اموری شبیه به عملکرد بدن انسانی در نظرگرفته می‌شود.

توسعه یافتن و رشد جوامع به‌عنوان یک مجموعه، افزایش در تمایزیابی ساختاری کارکردهای تخصصی آن است. مجموعه اجتماعی شبیه بدن انسان، به‌وسیله استقلال و هماهنگی اجزاء متمایز آن مشخص می‌شود که در کنار یکدیگر موجب خود تنظیمی می‌شوند. توضیح هر نهاد اجتماعی خاص از طریق نشان دادن سهم آن در ایفاء کارکرد ارگانیسم اجتماعی به‌عنوان یک کل انجام می‌گیرد (spencer 1893;pell 1971).

در دهه‌های1960و 1970بسیاری از جامعه‌شناسان غربی استدلال کردند که قیاس ارگانیک هم به‌عنوان یک استعاره خاص و هم به شکل کلی‌تر بدان سبب که همه تفکرات استعاری نادرست هستند، اشتباه بوده است. طرفداران فردگرایی روش‌شناختی که به نوعی دیگر موافق حمایت اسپنسر از فردگرایی بازار آزاد بودند، استدلال می‌کردند که هر گزاره‌ای درباره جامعه که آن را همچون کلیتی ارگانیکی فرض می‌کند می‌تواند به گزاره‌هایی درباره افراد تحویل گردد. پوزیتیویست‌ها، علمی مشتمل بر قوانین و واقعیت‌ها را تبلیغ می‌کردند که کاملاً به‌وسیله روش‌های تحقیق بسیار دقیق قابل آزمون بودند، روش‌هایی که استعاره‌های مربوط به امر اجتماعی یا امر جامعوی را از دیدگان آن‌ها بسیار دور می‌ساخت.

حامیان شاخه‌های مختلف نظریه تضاد می‌کوشیدند تا استعاره جامعه همچون یک ارگانیسم که به‌وسیله افزایش تمایزیابی ساختاری مشخص می‌شد را با تحلیل “واقعیت” زیربنایی به تدریج ساده شده طبقات در حال تضاد یا ساختارهای قدرت جایگزین سازند (بنگرید به Rex 1961:50 که ازاستعاره ارگانیک پیامدهای مخرب سخن می‌گوید).

اما در هر حال نقد استعاره ارگانیک از خلال توسعه استعاره جدید حاصل می‌شد و لذا بیان‌گر این امر بود که مباحث نظری اغلب تا حدی در بردارنده طرح تقابل‌گونه یک استعاره در برابر دیگری است. حتی حمایت مبتکرانه اسپنسر از استعاره ارگانیک خودش در تقابل با استعاره جامعه همچون یک مکانیسم یا فرآورده، ایجاد شده بود.

در مورد فردگرایی روش شناختی، استعاره “مبادله” در برابر استعاره ارگانیسم و کارکرد ایجاد شد. استعاره مزبور بر این رای بود که افراد محاسبات پیچیده‌ای را درباره هزینه و فوائد انواع مختلف “مبادله اجتماعی” انجام می‌دهند. چنین افرادی که در پی بیشینه سازی منفعت خود هستند، طوری نگریسته می‌شدند که می‌توانند از خلال محاسبات و رفتار فردی‌شان، الگوی پیچیده‌ای بر مبنای پیامدهای نیت نشده فرایندهای مبادله اجتماعی بیافرینند (بنگرید به Homans 1965;Blau 1964).

در مورد پوزیتیویسم، استعاره‌ای که در برابر استعاره ارگانیک قرارگرفت، “مشاهده” بود. تصور می‌شد علم از خلال حس اصلی بشر یعنی مشاهده بصری توسعه می‌یابد و هر چیزی که مانع از ضرورت شکل‌گیری واقعیات مادی در منظر “اذهان ما” شود به‌عنوان امری غیرعلمی فرض می‌شود و رد می‌گردد. تصاویر بصری مشخص می‌سازند چگونه علم شکل می‌گیرد، سازمان می‌یابد، مشروعیت پیدا می‌کند و از غیر علم متمایز می‌شود (Hampel 1966).

نظریه تضاد در بردارنده جایگزینی استعاره جامعه به‌عنوان یک ارگانیسم با استعاره جامعه به‌عنوان یک ساختار اجتماعی به شکل فزاینده ساده شده و مبتنی بر منافع است. ساختار یا به‌عنوان دوگانه‌ای درک می‌شد که بخشی از آن زیربنای بخش دیگر بود (بنگرید به نظریه تضاددر: 1959Dahrendorf ) و یا در قالب استعاره‌ای سازه‌وار درباره زیربنا و روبنا فهم می‌گردید (بنگرید به:Cohen 1978;Keat and Urry 1982 ).

بدین‌سان اگرچه جامعه‌شناسی به شدت تلاش می‌کرد تا تفکراستعاری را ازطریق رد استعاره ارگانیک از بین ببرد، اما راه‌های تفکری که به لحاظ استعاری نوین بودند را به‌وجود می‌آورد. من همه شاخه‌های کنونی نظریه جامعه‌شناسی را برای نشان دادن اهمیت کلی این تفکر استعاری بررسی نخواهم کرد.

اما علی‌رغم پیچیدگی برخی نظریه‌های ارائه شده در مورد جامعه، آن‌ها اغلب مبتنی بر ایده‌های استعاری کاملاً ساده‌اند که از دیگر حوز‌های دانشگاهی، به‌خصوص زیست‌شناسی، فیزیک، جغرافیا و اقتصاد نشأت می‌گیرند. برای شرح این موضوع، من به بازاندیشی اخیری که در مورد نظریه فوکو درباره بدن انجام پذیرفته و به نحوی روشن‌گرانه ویژگی عمومی‌تر استعاره‌ها و به‌خصوص استعاره‌های بصری برای تفکر درباره “بدن” اجتماعی را نشان می‌دهد، خواهم پرداخت.

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب جامعه شناسی فراسوی جامعه ها

155000تومان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *