چالش نظریات قانون طبیعی قبل از آغاز این معاینه و حتی قبل از توضیح اگرنه توجیه - نشر پیله

چالش نظریات قانون طبیعی

کتاب قانون طبیعی
Rate this post

قانون طبیعی

کار من در دو سخنرانی آخر معاینه انواع یاعنوان‌هایی است که شاید بشود زحمت تعریف قانون طبیعی را زیر آن طبقه‌بندی کرد. قانون طبیعی را می‌توان چونان آرمان یا معیاری که الزام تمام قوانین به آن وابسته است ارزیابی کرد. قبل از آغاز این معاینه و حتی قبل از توضیح اگرنه توجیه عنوان‌هایم، باید به یک نکته که علامت مشترک تمام و هریک از این تقلاهاست توجه کنیم.

شکی نیست که خود ادعای وجود و امکان معرفت از قانون آرمانی جدی‌ترین چالشی است که نظریه قانون طبیعی برای بررسی به اندیشه مدرن تحمیل می‌کند. برای امروزی‌ها قانون طبیعی یک مانع و درواقع یک رسوایی است: و علت‌اش آن‌طور که به ما گفته می‌شود این است که بعد از کانت تمایز بین «واقعیت» و «ارزش» به عبارت دیگر تضاد بین آن‌چه هست و آن‌چه باید باشد، به سنگ‌بنای اخلاقیات مدرن تبدیل شده است. آموزه کانت «اراده خودوند» معمولاً به عنوان علامت پایان سنت قانون طبیعی گرفته می‌شود.

من قصد ندارم که این گزاره را در این مرحله به بحث بگذارم، دیدگاهی که از نظر من به هر حال مشمول شروط بسیاری است، ولی می‌خواهم اشاره کنم که اگر مایلیم دنبال منبع اصلی تمایز بین «واقعیت» و «ارزش» بگردیم یا می‌خواهیم مانند سایر مواقع گزاره‌ای روشن و رک و راست از قضیه داشته باشیم، بهترست به نقل قولی از هیوم برگردیم:

من نمی‌توانم به این استدلالات، یک ملاحظه که ممکن است تا حدودی مبهم هم باشد، اضافه نکنم. درهر نظام اخلاقی که من برخورد کرده‌ام، همیشه توجه کرده‌ام که نویسنده برای مدتی به طریق استدلال معمول روانه می‌شود و وجود خداوند را مقرر می‌کند، یا در رابطه با امور انسانی نظراتی می‌دهد: ناگهان متعجب می شوم که به‌جای جماع معمول قضایای هست و نیست، با قضایایی که به باید و نه‌باید مرتبط‌اند مواجه می‌شوم.

این تغییر نامحسوس است ولی به هر حال در پایان چنین است. چون‌که اگر این باید و نه‌باید بیانگر بعضی روابط و تصریح جدید باشد، لازم است که مشاهده و توضیح داده شود؛ و هم‌زمان دلیلی باید اقامه شود، زیرا چیزی که تماماً غیرقابل درک است، چگونه می‌تواند از بقیه که کاملاً با آن تفاوت دارند، استنتاج شود و رابطه جدید برقرار کند.

شک دارم که اعتراض اصلی به تفکر قانون طبیعی بتواند روشن‌تر و هوشیارتر از این گزاره کلاسیک طرح شود. اعتراضی است به آن‌چه به زبان امروزیِ معناشناسی عبور از حالت اخباری به امری می‌گویند، اعتراضی است که باید قبول کرد براساس توصیف کامل دقیق آن‌چه نظریه‌پردازان قانون طبیعی در نهایت به دنبال آن هستند بنا شده است.

به جای مقابله مستقیم با این اعتراض، من مایلم توصیف را بپذیرم و درواقع آن را تا آن‌جایی بسط دهم که به تعریف جدیدی از قانون طبیعی به مثابه کوششی برای پل زدن به شکاف هست و باید، بین «واقعیت» و «ارزش» مبادرت کنم. طبقه‌بندی که پیشنهاد کرده‌ام درواقع چیزی نیست به غیر از قصه این اقدامات مختلف: باید دید به چه اندازه آن‌ها کمک حال بوده‌اند و چقدر می‌توان به موفقیت آن‌ها امید داشت.

اولین کوشش، تصور قانون طبیعی به مانند یک «فن» یا شگرد است. این یک کلمه زشتی است که ناروا محبوبیت یافته است و به همین دلیل اکراه دارم از آن استفاده کنم. اما دلایل خودم را برای این کار دارم. تکنولوژی طبق فرهنگنامه آکسفورد یعنی «علم هنرهای صنعتی».

ولی فکر نمی کنم که با توصیه این‌که نامی راحت برای نشان دادن دانش قواعد یک هنر یا مهارت خاص است – یا آن‌چه امروزه می‌گویند «فوت و فن» – بی‌جهت بر آن معنا پافشاری ‌کنم. و عقیده دارم که برای بسیاری از حقوقدانان قدیم و جدید قانون طبیعی نیز درست همین‌طور بود: اطلاع از قاعده درست، از راه‌حلی درست برای مسئله داده شده در قانون. پاسخی که در «خمیره چیزها» خوابیده است، و فقط منتظر است که یافت شود و آن را برای قوانین خوب به کار اندازند.

به هر صورت اگر اشتباه بزرگی نکنم به نظرم می آید که این‌چنین قوانین در گسترده‌ترین معنایش فهم رمیان از قانون طبیعی، که لزومی ندارد بر اهمیت‌اش درنگ کنم، بوده است. راه به راه در آغاز دایژست ما به حقوقدان سلسوس بر می‌خوریم که قانون را به عنوان [هنر خوب و عادل] تعریف می‌کند.

مطمئناً یک «هنر» قواعد خودش را دارد. پس مطمئناً باید وسیله‌ای، ابزاری برای کشف خوب و عادل وجود داشته باشد. jus naturale آن وسیله تسهیل بود. من به خوبی از ابهامات متونی که از ژوستینیان به دست ما رسیده آگاهم. آن‌ها همیشه و در همه حال مورد مناقشه بوده و هستند.

ما بیشتر اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب قانون طبیعی

ناموجود
123000تومان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *