مروری بر کتاب ماده شتر صالحه
آقای سعود السنعوسی (زاد: 1981م)، داستاننویس، روزنامهنگار و رماننویسی کویتی است، که امروزه نامش در کنار نویسندگان شناختهشدهی کویتی دیگر همچون لیلی عثمان و اسماعیل فهد اسماعیل قرار گرفته، از اعضای انجمن نویسندگان و عضو کانون روزنامهنگاران کویت است. اولین اثر او با عنوان «سجین المرایا» (زندانیِ آینهها) در سال 2010 منتشر شد و جایزهی لیلا عثمان را دریافت کرد. اثر بعدی او «بونساي والرجل العجوز» (بونسای و پیرمرد) بود، که سال 2011 منتشر شد و در مسابقهی داستان کوتاه، به رتبهی برتر دست یافت؛ مسابقهای که با همکاری مجلهی العربی و خبرگزاری بی بی سی برگزار شد. سال 2013 رمانِ «ساق البامبو» (ساقهی بامبو) را به چاپ رساند، که پرافتخارترین کتاب او تا کنون است و جایزهی بینالمللی داستان عرب را دریافت کرد. ساقهی بامبو در سال 1397 توسط عظیم طهماسبی و مریم اکبر موسیآبادی به فارسی ترجمه و توسط نشر نیلوفر منتشر شده است.
ساقهی بامبو روایت «جوزفین مندوز» است، که از فقر میگریزد و برای کار بهعنوان خدمتکار از فیلیپین به کویت میآید. در کویت با راشد، تکپسر ایدهآلیست با آرزوهای دورودراز ادبی آشنا میشود. جوزفین ـ با همهی سادهلوحی و جوانیاش ـ معتقد است که عشق واقعی را پیدا کرده است، اما هنگامی که باردار میشود، خانوادهی راشد این ننگ را نمیپذیرند؛ راشد دربرابر فشارهای خانوادگی و اجتماعی سَر تعظیم فرود میآورد و او را بههمراه پسربچهاش ـ خوزه ـ به خانه / فیلیپین میفرستد.
خوزه / عیسا راوی داستان است، که از پدر کویتی و مادری فیلیپینی متولد شده است و با دوگانگی هویت خود دستوپنجه نرم میکند.
رمانِ ساقهی بامبو نگاهی دقیق و موشکافانه به زندگی کارگران خارجی در کشورهای عربی دارد و ما را با مشکلاتی جهانی مانند هویت، نژاد و مذهب روبهرو میکند. این نگاه اجتماعی به واقعیت موجود در کشورهای عربی اثر را بینظیر کرده است.
سنعوسی سه رمان دیگر دارد: «فئران أُمي حصة» (موشهای مادربزرگم حصة) / 2015؛ «حَمام الدّار» (کبوترِ جَلد) / 2018؛ و «ناقة صالحة» (مادّهشتر صالحة) / 2019.
مادهشتر صالحة که رمانی تأملبرانگیز است. شایان ذکر است، که نسخهی چاپی آن ـ نشر «الدار العربیة للعلوم ناشرون» ـ با نسخهی pdf در تعداد صفحات متفاوت است.
ناقة / شترِ مادّه و جَمَل / شترِ نر در زبان عربی اَسامی متعددی دارند. در قرآن کریم نیز به چند نام اِشاره شده است: إبِل، جَمَل، ناقة، بَعیر، هیم، و عشار.
سنعوسی در رمانِ مادّهشترِ صالحة، ناقة، إبِل، جَمَل، بَعیر، حُوار، خَلوج را به کار برده است، که در ترجمه با واژگان مادهشتر، شترِ نر، ماده شُترک، شُترک، مادهشتر فرزندهمُرده از این نامها تعبیر شده، و تنها به لفظ شتر اکتفا نشده است، تا شاید بتوان حق مطلب را در بابِ اهمیت شتر نزدِ عربها، صحرانشینان و این رمان اَدا نمود.
این رمان اشعاری دارد، که نامِ «دخیل خلیفة» در زیر آنها آمده است و ضرورتاً چنین شاعری وجود ندارد؛ چراکه این رمان، درست مانند صحرا و صحرانشینان، همزمان برگرفته از واقعیتهای تاریخی و خیال سنعوسی است. اشعار موزون توسط ویراستار ترجمهی اثر، بهصورت شعر مورون بازسرایی شدهاند. متنِ منثورِ ترجمه نیز در پانوشت آمده است.
نیز، نامِ صالحة در سراسر متنِ ترجمهی فارسی بههمین شکل عربی ـ با «ة» نوشته خواهد شد. خوانندگان ـ بیگمان بهصورتِ «صالحه» خواهند خواند؛ بدونِ ة / تاء تأنیث عربی.
در صفحهی نخست رمان، سنعوسی پانوشتی برای «خَلوج» / مادشتر فرزندمرده و داغدیده میآورد و در طی روایت داستان دیگر پانوشتی در میان نیست و هرچه در ترجمه وجود دارد، توضیح مترجم، مقابلهگر، و ویراستار است. در صفحات 167 تا 173نسخهی عربی کتاب (که صفحاتِ پایانی کتاب است) مقالهای از زبان سوّم شخص همراه با پانوشت و اِرجاعاتی مییابیم، که گویی کسی بر کتاب اَفزوده است و این پینوشتها هم از آنِ خود نویسندهاند.
در رُمان ساق بامبو نیز، خواننده زمانی که مطالعهی کتاب را آغاز میکند، سعود سنعوسی به او اِلقا میکند که این برگردانی است از یک کتاب و به نامِ «Ang tangkayng Kawayan»، که شخصی به نامِ «إبراهیم سلام» ترجمه نموده ـ حال آنکه سنعوسی نویسندهی واقعیِ رمان است.
موقعیت مکانی رُمان صحرای امارت (و نه کشورِ) کویت است، واقع در شمال شبه جزیرهی عرب، که به زمینهای خاندانِ / آلِ مهروس شهرت داشت و محل سکونت قبیلهی الأسمر بود.
از نظر زمانی حوادث این داستان به سال 1941 میلادی بازمیگردند، اما همزمان از تاریخ شکلگیری کویت و ساخت دیوار و جنگ صریف روایت میشود. در خصوص شکلگیری کویت نظرات متفاوتی از مورخان ذکر شده است، که عبدالله بن خالد الحاتم در کتاب «مِن هُنا بدأت الکویت» (از اینجا کویت آغاز شد) از نظرگاهِ چند مورخ نتیجه میگیرد، که کویت در سال 1125هـ.ق / 1713م تأسیس شده است.
در همین کتاب اشاره دارد، که اهالی کویت از نزاعهای بسیار میان قبایل خسته شده بودند و برای حفظ مال و جان خود، اقدام به ساخت دیوار نمودند تا مرزی میان آنها و قبایل صحرانشین باشد. دیوار در اواخر دورهی شیخ عبدالله بن صباح اوّل ساخته شده است.
بدینسان، رُمان از دل درگیریهای قبیلهای و کینهجویی پادشاه و جنگ صریف و ساخت دیوار بیرون آمده است.
گاه سعود السنعوسی با زمان بازی میکند و این امر در ترجمه مراعات شده است؛ یعنی مانند قاعدهی موسوم به «التفات» در یک جمله، از زمانی به زمانی دیگر و یا از مخاطب به غایب و یا به متکلّم منتقل میشود.
در تصویر پوشش مردم، نویسنده به پوشیدن عِقال همراه لباس فرنگی اشاره میکند، که نشاندهندهی زمینههای تغییرات فرهنگی است. چنانچه سنعوسی در رمان ساقهی بامبو به معضلاتی جهانی چون هویت و جایگاه و طبقهی اجتماعی افراد در کویتِ امروز پرداخته، در مادهشتر صالحة از درون به کویت نگریسته و معضلات گذشته را بررسی کرده است؛ معضلاتی که چهبسا همچنان وجود داشته باشند و قربانی میگیرند.
بنا بر یکی از دیدگاهها و پژوهشها، تاریخ عقال به دورهی عبّاسی بر میگردد؛ زمانی که عربها پس از سقوط اندلس عمامهای سیاه به دور سر خود میبستند تا اندوه خود را از این حادثه نشان دهند. سپس این عمامهی سیاه مفهومش تغییر یافت و به عقال تبدیل شد.
ساکنان جزیرة العرب قدیم پوشیدن عقال را رمز اصالت و قدرت مردانگی میدانستند و البته جزئی از پوشش لباس سنتی بود. یکی از نخستین تصویرها در این رمان، عقالی است مایل: «آن دم که دیوارهای گِلی شهر را بههنگامِ آمدنشان از صحرا مشاهده کرد، و عِقال متمایل سرش را راست و ریست کرد، تا مردم شهر ندانند از کدام قبیلهاند، ولی کارگر جوان ـ «طَلال» ـ عقال خود را متمایل نگه داشت.»
بر اساسِ فرهنگ عرب، فردی که عقال خود را متمایل میبندد عاشق و دلباخته است، اما کسی که عقال را پشت سر میگذارد، از ناراحتی یا ورشکستگی رنج میبرد.
درواقع، نویسنده با این جمله همزمان راز و موضوعی اجتماعی بهتصویر میکشد و این گونه پرداختنها از موضوعات مکتب رُمانتیسم اجتماعی است.
رمان در آغاز از موقعیتهای اجتماعی و فرهنگی میگوید و در فصل بعد به چهل سال پیش بازمیگردد و در فصل آخر باز به زمان حال. ما در این جابهجایی میان سالها مسائل بسیاری را مشاهده میکنیم تا دریابیم ریشهی مشکلات اکنون در گذشتهی دور و نزدیک است. در این میان، شخصیّت فالح، قابلِ تأمل است. فصل آخرِ رُمان «فالح» نام دارد و سعود السنعوسی دو صفحهی سفید را به فالح اختصاص داده است!
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.