مروری بر کتاب بلوغ در ساموآ
توصیفات جدید از انسانهای بدوی تصویری از فرهنگ آنها را بر مبنای جنبههای متفاوت زندگی انسان ارائه میدهد که از طریق آنها میتوان ابداعات، اقتصاد محیط خانه، خانواده و سازمان سیاسی آنها و اعتقادات و اعمال مذهبی را مورد مطالعه قرار داد.
ما میکوشیم تا از طریق ارزیابی و مقایسهی این دادهها و اطلاعاتی که رشد و پیشرفت آنها را در اختیار ما میگذارد، تاریخ هر فرهنگ مشخص را تا آنجا که بتوانیم از نو ترسیم کنیم. حتی برخی انسانشناسان امیدوارند که مطالعات مقایسهای، روند رشدی را که طی آن مسیر ارتقای فرهنگی اتفاق میافتد، تشریح کنند. برای مخاطب غیرمتخصص، پیچیدگی این مطالعات و رویکردهای خاصی که فرهنگهای بیگانه را ترسیم میکند، جذابیت دارد.
اگرچه، یک تعریف سیستماتیک از فعالیتهای بشری، بینش مختصری از رویکردهای ذهنی افراد را در اختیار ما قرار میدهد، اعمال و افکار وی صرفاً در چارچوب توصیفاتی که از طریق فرهنگ نشان داده میشود، تعریف شده است. تفکر عقلانی دربارهی روابط دوستی و تعارضات او با سایر همنوعانش هم از همین طریق معرفی میشود. اما قسمت شخصی زندگی افراد در توصیف سیستماتیک زندگی فرهنگی مردم محو میشود.
این تصویر به شکل کلکسیونی از قوانین و مقرراتی است که به ما میگویند: «بهتر است چگونه رفتار کنیم»، نه «چگونه باید رفتار کنیم»، استانداردسازی شده است؛ مثل قوانینی که مفهوم هنر را شرح میدهند و به راهی که توسط آن یک هنرمند ایدههایش را از زیبایی به حداکثر میرساند، کاری ندارند، مثل فهرستی از ابتکارات، نه راهی که توسط آن شخص بر مشکلات پیشرویش فائق میآید.
پس، نوع ارتباط شخصیت و فرهنگ، مسئلهای است که ما به شدت باید نگرانش باشیم و تحقیقات درباره فرهنگهای بیگانه را به شکل جدیتری دنبال کنیم. ما تمام این رفتارات را به عنوان بخشی از فرهنگ خود دانسته، آنها را استانداردهایی تلقی میکنیم که برایمان کاملاً طبیعی و روتین شدهاند. این رفتارها به شدت در ما نهادینه شده و ما در قالب کلی آنها قرار گرفتهایم و باور داریم که در همهجا کاربرد دارند.
ادب، فروتنی، عادات مثبت و تطبیقپذیری با استانداردهای اخلاقی، مواردی فراگیرند؛ درحالیکه عوامل ایجاد ادب، فروتنی، عادات مثبت و استانداردهای اخلاقی مساِئلی به مراتب خصوصی و تخصصیترند. باید بدانیم که استانداردها در خیلی از موارد متفاوتاند، اما باز هم دانستن نوع برخورد اشخاص با این استانداردها اهمیت بیشتری دارد.
در تمدن ما فَرد با مشکلاتی که بیانگر خصیصههای اساسی انسانی است، احاطه شده است. هنگامی که از مشکلات دورهی کودکی و بلوغ حرف میزنیم، آنها را به عنوان دورههایی اجتنابناپذیر میپنداریم که هرکسی میبایست آن را تجربه کند و کل تئوریهای روانکاوی به شکل گستردهای بر مبنای این فرض بنا شده است.
انسانشناس به صحت این دیدگاهها مشکوک است، اما در چنین دورانی هرکسی برای به دست آوردن بینش لازم و مواجه شدن با این مشکلات، نیاز به تحمل دردهایی دارد که بر همگان آشکار است.
در پایان، مراتب ارادت خود را از بانو مید برای پذیرفتن همیاری در چنین تحقیقی که نشان دادن تصویری روشن از زندگی جوان ساموآیی، مشکلات و لذتهایی که او در زندگی تجربه میکند و به طور کلی زندگی شخصی افرادی که ساکن محیطی با فرهنگی کاملاً متفاوت از فرهنگ ما هستند، ابراز میکنم. نتایج تحقیقات دشوار او، سوظن دیرینهی انسانشناسان را تأیید و تصریح میکند که هر آنچه ما به عنوان طبیعت بشر میشناسیم، چیزی بیشتر از واکنش به محدودیتهایی نیست که از طرف تمدنمان به ما تحمیل میشود..
در طول صد سال گذشته، والدین و معلمین نگاه جدیتری به دورهی بلوغ و کودکی پیدا کردهاند. آنها کوشیدهاند تا به جای قرار دادن اجباری بچه در یک قالب آموزشی انعطافناپذیر، آموزشها را بر مبنای نیاز کودک فراهم آورند. در این راه دو عامل نقش نیرو محرکه را ایفا میکنند: اول رشد علم روانشناسی و در مرحلۀ بعد مشکلات و مسائل مشاهده شده در جوانان. علم روانشناسی پیشنهاد میدهد که با آگاهی از راههایی که بچهها از طریق آن پیشرفت و رشد میکنند، مراحلی که آنها در زندگی پشت سر میگذارند و انتظاراتی که بزرگسالان از نوزاد دوماهه یا کودک دوساله دارند، میتوان به دستاوردهای مهمی رسید.
تهدیدات منبرهای کلیسا، واکنشهای فلسفه اجتماعی سنتی، وقایع ثبت شده در دادگاه جوانان و مراکز اجتماعی، همگی بر این عقیدهاند که باید در خصوص دورهای که علم، آن را «بلوغ» مینامد، کاری صورت گیرد.
دیدگاه نسل جوانتر که حتی گستردهتر از استانداردها و ایده آلهای گذشته در حال انشعاب است، جدا از سایهی استانداردهای مربوط به خانه و ارزشهای مذهبی گروهی، مستبدان محتاط را به وحشت انداخته و مبلغین رادیکال را تشویق کرده است تا جنگ داوطلبانهای را میان جوانان بیدفاع راه انداخته، اقلیت متفکر را نگران کنند.
مقدمه مترجم
کتاب حاضر دستاورد پژوهش بانو دکتر مارگارت مید، استاد فقید دانشگاه کلمبیا، معروفترین انسانشناس قرن و پیشگام در زمینۀ پژوهشهای میدانی انسانشناسی است. این کتاب منبعی کلیدی در زمینهی تقابل طبیعت و رشد، بحثها و چالشهای مرتبط با خانواده، بلوغ، جنسیت و قوانین اجتماعی است.
علاقهی بانو مید به مقایسهی نحوهی روبرو شدن با چالشها در سایر جوامع با جامعهی آمریکا دلیل اصلی تصمیم وی برای انتخاب ساموآ و حضور نه ماههی ایشان در آنجا به منظور مواجههی نزدیک و لمس تفاوتهای فرهنگی و زیستی مردم آن جزایر با زندگی آمریکایی بود.
نتیجهی این پژوهش انسانشناسی در سال 1928 در قالب کتاب «coming of age in samoa» ارائه شد و مورد استقبال بسیاری از اساتید قرار گرفت.
این کتاب تصویر واضحی از عمق تأثیر قابل توجه و انکارناپذیر شرایط جغرافیایی و میزان توسعهیافتگی محیط زندگی انسان بر روند رشد و شکلگیری شخصیت او به خواننده میدهد.
از آنجا که هیچ جامعهای فارغ از توتمها و تابوهای ریشهدار فرهنگی نیست، این کتاب برای خوانندگان در هر ملیتی سودمند و جذاب خواهد بود. اشارهی دقیق این کتاب به موانع و مشکلات پیشروی کودک ساموآیی در حال گذار از دورهی کودکی به نوجوانی را میتوان به عنوان الگوی جامع رشد کودک در جوامع کمترتوسعهیافته و بعضاً بدوی در نظر گرفت.
نظر به اینکه این کتاب تاکنون به چندین زبان منتشر شده است، تصمیم به ترجمهی آن گرفتم تا امکان مقایسهی چالشهای رشد در جامعهی ایرانی با چالشهایی که کودک بدوی ساموآیی در روند رشد خود با آن روبهروست، برای خوانندهی اندیشمند ایرانی نیز فراهم شود. باشد که این قیاس در تعامل ما با فرزندانمان در سنین بلوغ، و گذر از این مسیر پر چالش یاریرسان باشد.
در پایان با احترام از سرکار خانم وحدانیفر بابت ویرایش این ترجمه و آشنایی من با این اثر و همچنین دیگر عزیزانی که در طی کار همراهی کردند تا در کمال آرامش و آسایش به ترجمهی این کتاب بپردازم، قدردانی میکنم.
معین طالبی
رشت/ شهریور سال 1399
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.