مروری بر کتاب درباره زنان خرد برای مردان
در کتاب حاضر با اندیشه ها و دیدگاه های شوپنهاور راجع به زن و ماهیت او آشنا می شوید. اندیشه ها و عقایدی که شاید به مذاق زنان در لحظه اول خوش نیایند، ولیکن اگر خوب فکر کنیم در می یابیم که همیشه با بیان نظریات متضاد و مخالف اصل موضوع واضح تر وآشکارتر می شود.
شوپنهاور بدون هیچ دشمنی تنها از روی فکر تیره و سیاه خود در مورد انسان ها و جامعه نظراتش را بیان کرده است. گاهی تا نهایت زنان را زیر پایش له کرده و در جایی دیگر از منزلت و مقام زن سخن گفته است. در مورد مردها نیز قضیه همین گونه است.
تنها با این تفاوت که نویسنده خودش مرد بوده و این ذات و سرشت او در بین کلماتش برجسته تر است. نویسنده می خواهد سرشت و درون زن را بشکافد تا مرد را به درایت بیشتر برساند.
او قصد دارد تا به همه بفهماند زن چگونه موجودی است. خواندن این کتاب را به تمام زنان و مردها توصیه می کنم زیرا به نکاتی در کتاب حاضر اشاره شده که کمتر در جاهای دیگر خوانده ایم یا شنیده ایم.
«آرتور شوپنهاور» فیلسوف و نویسندهی آلمانی در 22 فوریه سال 1788چشم به جهان گشود و در 72 سالگیاش در تاریخ 21 سپتامبر سال ۱۸۶۰ میلادی درگذشت. پدرش بازرگانی آزاده و فرهیخته و تحت تاثیر اندیشههای ولتر بود که از حکومت نظامیگر پروس نفرت داشت. مادرش نویسندهای مشهور بود.
پس از مرگ پدر که بر اثر خودکشی روی داد، شوپنهاور به نزد مادرش در شهر وایمار رفت. این زمان مصادف بود با مصاف تاریخی «ینا» که در جریان آن یک سردار جوان فرانسوی به نام ناپلئون بناپارت، ارتشهای متفق پروس ـ زاکسن را با شکستی سنگین روبرو ساخت و در تاریخ اروپا فصلی تازه گشود.
مناسبات میان شوپنهاور و مادرش پرتنش بود. مادر شوپنهاور که زنی بافرهنگ بود، همواره او را از گرایشهای تند ملیگرایانه و خطابهنویسیهای پرشور و احساساتی منع میکرد.
شوپنهاور از زمان اقامت در هامبورگ تحت تاثیر رومانتیستهایی چون نوالیس، شلگل و هوفمان قرار گرفته بود. از طریق شلگل با «فلسفه هندی» آشنا شد و بسیار تحت تاثیر آن قرار گرفت. او با مسیحیت میانهای نداشت و به ویژه رگههای خشونتبار یهودی آن را طرد میکرد.
در محفل روشنفکری دوستان مادرش در شهر وایمار، از جمله با گوته، شاعر نامدار آلمانی آشنا شد. بعدها در دفاع از آموزه رنگهای گوته رسالهای منتشر ساخت.
شوپنهاور در سال ۱۸۰۹ برای تحصیلات عالی رهسپار گوتینگن شد، جایی که برای نخستین بار با اندیشههای کانت آشنا شد و به شدت تحت تاثیر آن قرار گرفت. دو سال بعد برای تحصیل فلسفه و علوم طبیعی به دانشگاه برلین رفت و در کلاسهای درس فیشته نیز شرکت کرد، ولی به سرعت از آن روی گرداند.
در سال ۱۸۱۳ شروع به نوشتن رساله دکترای خود کرد. موضوع این رساله «ریشههای چهارگانه اصل سبب کافی» بود. در فاصله میان سالهای ۱۸۱۴ تا ۱۸۱۸ مهمترین اثر خود «جهان چونان اراده و تصور» را به رشته تحریر درآورد، ولی این اثر در آن زمان میان محافل فکری آلمان بازتاب چندانی نیافت.
در سال ۱۸۱۹ به عنوان استاد فلسفه در دانشگاه برلین استخدام شد. شوپنهاور که از هگل بیزار بود، ساعات تدریس خود را درست با ساعات کلاس درس هگل همزمان ساخت. ولی دانشجویان از کلاسهای درس او استقبال چندانی نکردند. همین امر باعث شد که تنها پس از دو ترم کار تدریس در دانشگاه را رها کند.
شوپنهاور در سال ۱۸۳۱ از ترس بیماری وبا از برلین به فرانکفورت گریخت. در فرانکفورت تلاشی دوباره برای از سرگیری فعالیت آکادمیک انجام نداد. با پولی که به او به ارث رسیده بود، زندگی نسبتا راحتی را می گذراند. سال ها به نظر می رسید که شوپنهاور به عنوان فیلسوف ناکام مانده است. انتشار کتاب فلسفه طبیعی او تحت عنوان «درباره اراده در طبیعت» در سال ۱۸۳۶ نیز تغییری در این وضع ایجاد نکرد.
هنگامی که پنجاه ساله بود، رساله ای را تحت عنوان «درباره آزادی اراده آدمی» منتشر ساخت. این رساله، جایزه «کانون شاهنشاهی دانش های نروژ» را به خود اختصاص داد.
با رساله دیگری تحت عنوان «دو مساله بنیادین فلسفه اخلاق» جایزه آکادمی کپنهاگ را از آن خود کرد. این رویدادها به وجهه او در آلمان نیز افزود و نام او را بر سر زبان ها انداخت.
در سال ۱۸۴۴ کار نگارش جلد دوم «جهان چونان اراده و تصور» را به پایان رساند. شوپنهاور دیگر در محافل فکری و در میان دانشوران آلمان شخصیتی شناخته شده بود. وی خود را سزاوار این آوازه می دانست و معتقد بود که بی نام ماندن او در آلمان، صرفا ناشی از دشمنی محافل فلسفی آکادمیک کشور با او بوده است.
اگر چه آوازه شوپنهاور دیر به دست آمد، ولی پایدار بود. تاثیر او از آن جهت گسترده بود که افزون بر حوزه های معرفت شناسی و اخلاق، آموزه هایی نیز در قلمرو رهایی و فلسفه زندگی داشت، بدون این که در این عرصه ها به سنتهای دینی و جزمیات متوسل گردد.
شوپنهاور فیلسوفی بدبین بوده و اثرهایی تأثیرگذاری درباره اخلاق و فلسفه نوشت. او در تفکر چهره های درخشانی چون فردریش نیچه، لئو تولستوی، جوزف کمبل، آلبرت انیشتین، کارل گوستاو یونگ، توماس مان ، جورج برنارد شاو و ساموئل بکت تاثیر داشته است.
برگرفته از کتاب درباره زنان خرد برای مردان
نوشتهی آرتور شوپنهاور / ترجمهی شادی فروتنیان
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.