مروری بر کتاب سندلهای آلبانیایی
در مقدمه کتاب سلوفان، مک ولمن تلاشهای خود را در نمایشنامهنویسی اینگونه شرح میدهد: «من هر روز یک یا دو صفحه ساختارهای بد ترکیب مینویسم، متناقضهای دوگانه(سهگانه) واژهسازیهای دیوانهوار هر ترکیب فراموش شده قابل بازیابی، صحبتهایی به زبانهای ویژه، گویشهای عامیانه و زبانهای آسیب دیده در محیطهای کاری و زبان فروشندههای دورهگرد. من بهدنبال کشف هر خرابی در زبان هستم.»
ولمن جزو نویسندگان تئاتر جدید آمریکا قلمداد میشود که با کنار گذاشتن مفاهیم کلاسیک درام و فرمهای منسجم دراماتیک، به ساختارهای جدید اپیزودیک نامتجانس، چند آوایی و زبان محور روی آوردهاند.
این نویسندگان برای آشناییزدایی از زبان اهمیت ویژهای قائل میشوند و کنش میان شخصیتها را بر سطوح مختلف زبان استوار میسازند. این سطوح متناسب با فضای نمایشی تغییر میکند. ولمن در نمایشنامه سندلهای آلبانیایی به برساختن کنشها، میان ساکنین منظومه زحل و از طریق زبانی نامفهوم و هجوآمیز میپردازد.
دشواری ترجمه نمایشنامههایی از این دست که نویسندگان شعر-نمایشنامهنویس آمریکایی آن ، در صدد بازی با واژگان و قواعد دستوری زبان انگلیسی و به اصطلاح «بازی زبانی» هستند، تنها به درک ایهامات و ابهامات و معادلسازیها معطوف نمیشود بلکه تنوع صناعت و پیچشهای دستوری و واژهگزینیها تا بدانجا پیش میرود که تنها به زبان انگلیسی شاید بتوان شرحی بر آنها نوشت.
بازیهای زبانی، گاه بهوسیله ترکیب واژهها و یا تغییر آنها در صدد متراکم کردن مفهوم است. در اولیس، اثر جاودانه جیمز جویس این صناعت بعنوان راهکاری خیرهکننده جهت بازآفرینی زبان و ارائه مشخصات روانی شخصیت به کار گرفته شده است. اما در آثار نویسندگانی همچون مکولمن و اریک اورمایر این روش به یک بازی چشمگیر جهت آشناییزدایی از زبان و بازگشایی افقهای نو در آن تبدیل میشود.
واژهها و حتی دستور زبان به مواد خامی بدل میشوند که باید ساختاری نامرسوم و نامعقول بیابند. در بخشهایی از نمایشنامه پیش رو شخصیتهای ساکن زحل با این زبان عجیب، مفاهیم مهمی را با یکدیگر رد و بدل میکنند که برای ما قابل درک نیست و تنها میتوانیم از آوای شعرگونه آن به همراه ژستها و بیان بازیگران لذت ببریم و ارجاع این گفتهها به نوعی واقعیت ملموس، منوط به شیوه ارائه آن از طریق بازیگران است.
بخش قابل توجهی از متن نمایشنامه دارای ساختاری معمول است و در ترجمه آن بخش دیگر که مربوط به زبانهای منظومه زحل است ، تلاش شده تا حد امکان به واژهها و مفاهیم اولیه آنها پایبند مانده و ساختارهای آوایی دیالوگها با معادلهای فارسی جایگزین شود.
منابع و مآخذ عمده مترجم در ترجمه و تدوین این کتاب، کتاب راهبردهای نمایشنامهنویسی جدید اثر پل کاستانو و مقاله”Mac Wellman and the Language Poets” نوشته کیت اپلر بوده است.
مک ولمن همچون سام شپارد شیفته ادبیات فولکلوریک و لهجههای مختلف آمریکا است. او همچنین به ارائه فضاهای علمی تخیلی بویژه در سندلهای آلبانیایی علاقه نشان میدهد. این اثر ولمن به نمایشنامه “دست پنهان” سام شپارد که قبلا توسط این مترجم در همین انتشارات به چاپ رسیده است، شباهتهای خاصی دارد.
سندلهای آلبانیایی
یک نمایشنامه کوتاه خانوادگی ناتورالیستی ، برای سرگرمی ساکنان اقمار یخ بسته زحل؛ مزخرفات هایدگری و جستجوی پنکیک. داستان مردی که با یک الاهه وصلت کرد. زمانی در میانه هشتاد سالگی، بر حسب اتفاق کتابی از مسافران عهد ویکتوریایی را شروع به خواندن کردم که شرح مکتوب سفر یکی از بسیار زنان شجاع انگلیسی زبان بود که توسط اریک اورمایر ،در کتاب در آستانه آورده شده بود. مولف از آلبانی گذر کرده بود، از سرزمین مبدل.
به سرعت هر چه داستان عامیانه و تاریخی که به دستم رسید بلعیدم. بهویژه موسیقی مسحور کنندهشان که تا آنموقع چیزی مثل آن نشنیده بودم. چرا آلبانی؟ بخش اعظم جذابیتش برای من، مردمیاست که حاضر نشدند خود را با غرب یا تمدن شرق وفق دهند. به نظر من آلبانیاییها نژادی از یاغیان، راهزنان و قانون شکنان هستند؛ مردمی بدون حتی یک خط قانون مدنی مکتوب.
زیرا آنها به هر چیز که به قانون ربطی دارد بدگمانند. فانتزی شرق شناسانهام گل کرده؟ درست است اما من تصمیم دارم از این توهم مستشرقانه به طرزی خلاق استفاده کنم تا دو موضوع را عنوان کنم: اول انتقاد از ذات فریبکار زمانهمان و سپس مطرح کردن موضوع بیخانمان بودن؛ اما بی خانمانی از زاویهای دیگر. و البته کاری به ارجاعات کلیشهای و بیمزهی خبرگزاریهای آزاد ندارم. برعکس ظاهر عجیب و غریبش، سندلهای آلبانیایی یکی از بهترین کارهای من است ( شاید به خاطر بدی بقیهشان باشد.
برگرفته از کتاب سندلهای آلبانیایی
نوشتهی مک ولمن / ترجمهی یاسر افتخار
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.