فیلسوف کلیسا
توماس آکویناس، فیلسوف رسمی کلیسای کاتولیک به تفصیل و جدیت یک مسأله مهم را مورد بحث قرار داد. مسئلهای که من شک دارم عالمین الهیات مدرن به آن اعتنایی نکنند. او آدم خواری را تصور می کند که غیر از گوشت انسان چیز دیگری نخورده است. و قبل از او، پدر و مادرش نیز همین میل را داشتهاند.
هر جزیی از بدنش به شخص دیگری تعلق دارد. نمیتوانیم فرض کنیم همه آن هایی که خوراک آدم خواران میشوند، به صورت ناقص تمام مراحل ابدیت را طی کنند. اما اگر این گونه نباشد، چه چیزی برای آدم خواران باقی میماند؟چگونه باید در آتش جهنم بسوزد اگرهمه اجزای بدنش به صاحبان اصلی خود برگردند؟.
در این رابطه، ارتودوکس مخالفت عجیبی با مرده سوزی دارد که به نظر میرسد نوعی شناخت ناقص از قدرت مطلق خدا را نشان میدهد. اعتقاد بر این است که جمع کردن تکههای بدنی که سوزانده میشود، برای خدا به مراتب از بدنی که زیر خاک دفن و به کرم تبدیل میشود، سخت تر است. بدون شک جمع کردن ذرات معلق در هواو بیاثر کردن سوختن، تا حدی سخت و طاقت فرساست. اما به طور حتم، محال پنداشتن چنین کاری برای خدا کفر محسوب میشود. من به این نتیجه رسیده ام که اعتراض به مرده سوزی دال بر الحاد است. اما شک دارم که نظرم برای ارتودوکس اهمیتی داشته باشد.
کلیسای کاتولیک رفته رفته و با بیمیلی مجوز کالبد شکافی اجساد را در خصوص تحقیقات پزشکی صادر کرد. وسالیوس پزشک دربار امپراطوری چارلز پنجم، بنیانگذار کالبدشکافی بود. تبحر او در زمینه پزشکی امپراطور را بر آن داشت تا از او حمایت کند، اما بعد از مرگ امپراطور، او به دردسر افتاد. گفته شده جسدی که او در حال کالبد شکافی بود، زیر تیغ جراحی علائم حیاتی نشان داد و او متهم به قتل گردید. پادشاه فیلیپ دوم، دادگاه تفتیش عقاید را متقاعد کرد که در این خصوص حکمی خفیف صادر کند و فقط او به زیارتی به سرزمین مقدس محکوم شد. در راه بازگشت، کشتی او غرق شد و او به هلاکت رسید. تا قرن ها بعد دانشجویان پزشکی در دانشگاه رم، فقط مجاز به جراحی روی مانکنهایی بودند که اندامهای جنسی شان برداشته شده بود.
قداست اجساد اعتقادی متداول است، که در میان مصریان به افراط کشیده شده، تا جایی که منجر به مومیایی کردن اجساد شده است. هنوز هم این رسم در چین به قوت خودش باقی است. یک جراح فرانسوی که توسط چینیها برا ی تدریس پزشکی استخدام شده بود، نقل میکند درخواست او مبنی بر در اختیار داشتن جنازه برای کالبد شکافی با افتخار مورد استقبال قرار گرفت. ولی به او اطمینان داده بودند که به جای جنازه میتوانست تعداد بیشماری از مجرمین زنده را در اختیار داشته باشد اعتراض او به این گزینه برای کارفرمایان چینی، غیر قابل درک بود.
اگر گناه اقسام مختلفی دارد، هفت تای آنها گناه کبیره محسوب میشود. موثر ترین بستر برای مکر شیطان، رابطه جنسی است. تعالیم کاتولیک ارتودوکس در این خصوص در آموزههای سنت پاول و سنت آگوستین و سنت توماس آکیناس یافت میشود. تجرد بهترین کار است اما آن هایی که نمی توانند خویشتن داری پیشه کنند، میتوانند ازدواج کنند. رابطه جنسی در ازدواج به شرط اینکه انگیزهای برای فرزند آوری باشد، گناه نیست. هر نوع رابطه خارج از چهارچوب ازدواج گناه است و رابطه جنسی در ازدواج نیز اگر اقدامات پیشگیری از بارداری توسط زن و شوهر انجام گیرد، گناه تلقی میشود. قطع بارداری نیز حتی اگر بنا به نظر پزشکی تنها راه نجات مادر باشد، گناه است. به دلیل اینکه نظر پزشکی خطا پذیر است، و خدا اگر صلاح بداند، با معجزه جان مادر رانجات می دهد.
بیماریهای مقاربتی، مجازات خدا بخاطر معصیت است. حقیقت این است که اگرشوهر گناهکار باشد، این مجازات به همسر و فرزندان بیگناهش تحمیل میشود، و این امر، خواست و مشیت رمز آلود خداست و هرگونه اقدامی برای پیشگیری از آن به جز پاکدامنی، گناه محسوب می شود.
ازدواج در اسم و رسم
ازدواج در اسم و ظاهراً غیر قابل فسخ است، اما برا ی بسیاری از افراد که به ظاهر ازدواج کرده اند، اینگونه نیست. در مورد کاتولیکهای بانفوذ، دلایلی مبنی بربطلان ازدواج وجود دارد. اما برای فقرا و ضعیفان، به جزء در موارد ناتوانی جنسی، چنین راه برون رفتی از ازدواج وجود ندارد. و کسانی که طلاق میگیرند و دوباره ازدواج میکنند، در پیشگاه خدا متهم به زنا هستند.
برخی افراد سرشناس گمان میکنند که تعالیم کلیسای کاتولیک به طرز اسف باری، قید و بندی در مورد مسایل جنسی ندارد. تولستوی و مهاتما گاندی در کهن سالیشان، اعلام کردند که رابطه جنسی حتی در روابط پایداری مانند ازدواج و یا با قصد فرزند آوری، عملی پلید است. پیروان آیین مانی نیز که با اتکا به فطرت خطاکار انسان، سعی در به دست آوردن پیروانی تازه نفس برای خود بودند، به همین باور معتقد بودند. بااین وجود این آموزه به نوعی کفر آمیز است. به همان اندازه که اعتقاد به ستودنی بودن ازدواج به اندازه تجرد، کفر آمیز است.
از نظر تولستوی، استعمال تنباکو به اندازه رابطه جنسی زیان آور است. در یکی از رمانهایش، مردی که اندیشه قتل در سر میپروراند، اول سیگاری میکشد که بتواند در وجودش خشمی که به او انگیزه آدم کشی میدهد را ایجاد کند. با این وجود تنباکو در کتاب مقدس منع نشده، هر چند همانطور که ساموئل باتلر خاطر نشان کرده، سنت پاول اگر چنین چیزی می دانست، بدون شک استعمال تنباکو را محکوم میکرد.
ما بیشتر در اینجا در این مورد مطلب منتشر کردهایم
برگرفته از کتاب در ستایش شکاکیت