دموکراسی و انقلاب
هانا آرنت در کتاب خود با عنوان «دربارۀ انقلاب»با اشاره به انجمنها و شوراهای تشکیل شده در جریان انقلاب آمریکا، استقرار و تأسیس یک دموکراسی شورایی را ترجیح میدهد، سیستمی که در آن قدرت نه در میان نخبگان سیاسی، بلکه بر پایه مردم شکل میگیرد.
آرنت معتقد بود که با تشکیل یک دولت جدید دموکراتیک، انرژی خودانگیختۀ کنش تخلیه میگردد، عاملی که همه موانع اجتماعی را دست کم به صورت موقت از میان برمی دارد و تأسیس نهادیهای دائمی را خواستار میشود.
در این زمینه اما اینکه چگونه این انرژیهای خودانگیخته میتوانند استقرار اجتناب ناپذیر یک قانون اساسی دموکراتیک را پشت سرگذارند، نامشخص باقی میماند.
انقلاب: یک انقلاب به این دلیل با یک کودتا تفاوت دارد که هدف از آن ایجاد یک جامعه آزادی خواه و تثبیت یک چنین جامعهای از طریق تصویب یک قانون اساسی دموکراتیک است.
یک حکومت قدیمی در لحظهای در معرض انقلاب قرار میگیرد که ناتوانی آن آشکار گردد. با این وجود این انقلاب در حالت ایده آل (همانند انقلاب آمریکا) بدون خشونت پیش میرود.
هدف انقلاب صرفاً نه سرنگونی حکومت قدیمی، بلکه «پایه گذاری آزادی» است، موضوعی که دستیابی به آن بسیار دشوار تر است.
به گفته هانا آرنت ناکامی در «پایه گذاری آزادی» و همچنین عدم امکان حل مشکلات اجتماعی با ابزار سیاسی، ازدلایل اصلی شکست انقلاب فرانسه به شمار میروند.
برگرفته از کتاب درآمدی بر هانا آرنت فیلسوف آزادی
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم