دین
اخلاق پروتستانی که در سالهای 1904 و 1905 نوشته شده دربردارنده آخرین آرای وبر درباره موضوع مورد بحث نیست.
او در تاریخ اقتصادی عمومی به سال 1920 استدلال میکند که “دینهای عقلانی بزرگ”- یعنی گفتارهای پیامبری “که به خاطر داشتن معجزه از وثاقت و صلاحیت لازم برخوردار است”- ابزار “جدایی قدرت از جادو و شکلگیری شیوه زندگی عقلانی است.”
- او ادعا میکند “ادیان ابراهیمی از جهان جادوزدایی کرده و بدین ترتیب مبنایی برای دانش و تکنولوژی مدرنمان و نیز سرمایهداری ایجاد نموده است”.
یهودیت باستان چنین دینی را به حد بیسابقهای توسعه داد و هم یهودیت و هم مسیحیت (نسبتاً) رها از جادو هستند- به ویژه در نسخه پروتستانی مسیحیت با ضدیتش نسبت به آموزه رستگاری از طریق کار.
اما [مراسم] عشای ربانی “جادو را به سطح یک آیین مقدس اعتلا بخشید” که نه وسیله تضمین رستگاری است و نه راه گریز از نفرینشدگی. نکته مهم اینکه یهودیت و مسیحیت در تضاد با “مذاهب ریاضتکشانۀ رستگاریبخش هند” به جد مذاهبی متعلق به قشر عوام و فرودست جامعه هستند و- مثلاً برخلاف بودیسم- «اصول اخلاقی» برتر خود را برای “یک قشر کمشمار از راهبان” حفظ نمیکنند.
درون جهان یهودی- مسیحی (و بار دیگر از همه مهمتر، در پروتستانتیسم ریاضتکشانه که تمایز میان خبرگی مذهبی و عوام را که در کاتولیسیسم اهمیت محوری دارد رد میکند) “جادو در بین مردم تا حد ممکن سرکوب گردید” .
رضایت خدا نه تنها با حقه و و کلک زبان بازی به دست نمیآید که این کارهای موجب وهن و کوچک کردنش میشود.
یکی از پیامدهای این امر (لااقل بعد از رفرماسیون) آن است که خداوند به لحاظ اخلاقی در دسترس تحقیق علمی عقلانی قرار میگیرد؛ شکوه و جلال خداوند در قوانین طبیعت تجلی مییابد.
- دورکم نیز در کتاب صور بنیادین حیات دینی، هرچند به دلایلی نسبتاً متفاوت از وبر، این گزاره بدعتآمیز را مطرح نمود که ریشههای تفکر علمی در مذهب قرار دارد.
کیث توماس، در بحث از “مشیت الهی مآلاندیشی هدایتگرانه” پروتستانتیسم (و در تایید وبر)، اظهار میدارد که “اعتقاد دینی به وجود نظم همان مفروض بنیادین پیشینی بود که که کارهای بعدی دانشمندان علوم طبیعی بر آن استوار گردید”.
تصویری که پل وِن از خدایان عهد باستان ترسیم میکند راهگشا است: آنها بخشی از نظم طبیعی امور را شکل میدادند نه خود اصل آن را.
بنابراین آنها میتوانستند عاشق شوند، نفرت بورزند، گناه کنند، رشوه بگیرند و معامله کنند.
این “هستی عقلانی و منظم” نیست که با دریافت پروتستانی از خالقی قادر و عالم سازگار باشد.
چنین خدایانی میتوانستند بوالهوسی کنند.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب سرمایه داری و مدرنیته