سوسیالیست‌ها شاید به صورتچرا در نظام های سوسیالیستی فاسدترین ها به قدرت می رسند - نشر پیله

چرا در نظام های سوسیالیستی فاسدترین ها به قدرت می رسند

کتاب مشکل سوسیالیسم
1/5 - (1 امتیاز)

احتمالاً مشخصۀ تعیین‌کنندۀ سوسیالیسم اِعمال یک برنامه از سوی دولت برای کل جامعه باشد. اگر «برنامه‌ریزی» نباشد، سوسیالیسم وجود نخواهد داشت. این به این معنی نیست که سوسیالیسم ایدۀ برنامه‌ریزی را به جامعه وارد می‌کند.

نظام فاسد سوسیالیستی

  • هر انسانی روز به روز مسیر زندگی خود را برنامه‌ریزی می‌کند. همۀ ما زندگی خانوادگی‌، روزهای کاری‌، تحصیل، مسیرهای شغلی و آیندۀ فرزندان‌مان را برنامه‌ریزی می‌کنیم.

سوسیالیسم جایگزینیِ اجباری برنامه‌های دولتی به‌جای برنامه‌های فردی است. از این رو، مهم نیست که دموکراسی مبتنی بر اکثریت این برنامه‌ها را به جامعه تحمیل کند یا دیکتاتوری توتالیتر. در هر دو مورد، همۀ افراد جامعه برای اجرای برنامه‌هایی که دولت برای کل جامعه ریخته است، تحت فشار قوۀ قهریه دولت هستند. فرقی نمی‌کند «اوباماکِر» را سیاستمداری دموکرات اعمال کند یا یک دیکتاتور؛ این لایحه تأثیری مشابه بر جامعۀ آمریکا خواهد گذاشت.

فردریش هایک در کتاب موثق خود، راه بردگی، توضیح می‌دهد که چون هر شکلی از «جمع‌گرایی» – از جمله سوسیالیسم – لزوماً با تحمیل اجباری برخی برنامه‌ها (یا برنامه‌ای) دولتی به مردم همراه است، چنین سیستمی برخی از فاسد‌ترین و بی‌اخلاق‌ترین افراد جامعه را به‌عنوان رهبر به خود جذب می‌کند.

به محض اینکه برنامه‌های دولتی برای اولین بار اجرا شوند و شکست بخورند، «سیاستمدار دموکراتی که قرار بوده است حیات اقتصادی جامعه را برنامه‌ریزی کند، به زودی با دو راهکار بدیل روبه‌رو می‌شود؛ یا قدرت دیکتاتوری خود را برای اجرای این برنامه‌ها به کار گیرد یا برنامه‌های خود را کنار بگذارد» و به شکست اعتراف کند.

 این سیاستمدار «در نهایت باید بین بی‌اعتنایی به اخلاق و شکست یکی را انتخاب کند. به همین دلیل است که افراد بی‌وجدان و بی‌پروا احتمالاً در جامعه‌ای سوسیالیست، که به دنبال تحمیل برنامه‌ریزی دولتی برای کنترل جنبه‌های هر چه بیش‌تر زندگی شهروندان هستند، موفق‌تر خواهند بود».

آن‌هایی که برای محروم‌سازی هموطنان خود از آزادی‌های مدنی‌شان یا حتی رفتار وحشیانه با آنان و سوء استفاده از آنان عذاب وجدان چندانی نمی‌گیرند، به بالاترین درجۀ چنین جامعه‌ای می‌رسند. در واقع، این امر تاریخ سوسیالیسم قرن بیستم در سراسر جهان بوده است. هایک می‌نویسد که سوسیالیسم ناگزیر منجر به «سرکوب نهادهای دموکراتیک» و حرکت به سوی حکومتی خودکامه‌تر یا توتالیتر می‌شود. بنابراین، صحبت از چیزی به نام سوسیالیسم دموکراتیک غیرمنطقی است.

  • سوسیالیست‌ها شاید به صورت دموکراتیک انتخاب شوند، اما کل برنامۀ‌ دولت آن‌ها متکی بر جابجایی اختیارات افراد، خانواده‌ها، نهادهای خصوصی و حتی محدودیت‌های قانون اساسی با قدرت دولت است. با گسترش قدرت اجرایی فدرال، گسترش «دستورات اجرایی» رؤسای جمهور و ایجاد ده‌ها «نماینده تام‌الاختیار» از سوی رئیس‌جمهور برای برنامه‌ریزی و تنظیم همه‌چیز، از سفرهای هوایی گرفته تا انرژی و سلاح‌های کشتار جمعی، ایالات متحده حرکت قابل‌توجهی در این راستا انجام داده است.

بد نیست بدانیم که این تعداد زیاد و غیرقابل‌توضیح منصوبین ریاست‌جمهوری (نمایندگان تام‌الاختیار) با قدرت عظیم نظارتی‌ای که دارند به نام سلطنت سرکوب‌گر و اقتدارگرای روسیه نام‌گذاری شده‌اند، که البته همین سلطنت با کمونیست‌های تمامیت‌خواه‌تر جابجا شدند.

در این زمینه: سوسیالیسم منبع مشکلات

برگرفته از کتاب: مشکل سوسیالیسم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *