آزادی برای مارکس به معنای آزادی در نزد کارل مارکس - نشر پیله

آزادی در نزد کارل مارکس

کتاب سرمایه داری و مدرنیته
Rate this post

آزادی برای مارکس به معنای “قدرت و … سلطه بر شرایط و موقعیت‌هایی است که زندگی انسان‌ها را در بر گرفته‌اند. و سرمایه‌داری از این منظر اوج اسارت و بردگی است. “جدا از الغای «مناسبات وابستگی»، سرمایه‌داری «این مناسبات را به یک قالب کلی فرو می‌کاهد» وابستگی شخصی جایش را به وابستگی عام می‌دهد.

آزادی

این همان پدیده‌ای است که مارکس در آثار اولیه خود آن را به عنوان ازخودبیگانگی و در سرمایه به عنوان فتیشیسم یا بتوارگی تحلیل می‌کند: بیگانه شدن محصولات کار انسان- چه مادی چه غیرمادی- از کنترل و حتی شناسایی انسان‌ها.

  • به زعم مارکس، درست مثل مذهب، «فرآورده‌های دماغی انسان به عنوان موجوداتی مستقل زندگی یافته… وارد رابطه با یکدیگر و نژاد بشر می‌شود. وضعیت در جهان کالاها با محصولاتی که ساخته دست بشرند از این قرار است.»

این محصولاتِ بیگانه‌شده همچون خدایان بر سرنوشت انسان حاکم‌اند با این تفاوت که برخلاف خدایان افسانه‌ای، این حکومت دیگر خیالی نیست. بازار نماد چنین بیگانه شدگی‌ای است. مارکس در سرمایه ریشه این از خود بیگانگی را در تقسیم کار اجتماعی که شالوده و اساس بازار است می‌داند.

  • این تقسیم [کار] در واقع تولیدکنندگان کالاها را به سوژه‌های خودمختار – البته در معنای بسیار خاص- تبدیل می‌کند. برخلاف دِه اربابی قرون وسطایی یا اجتماع روستایی آسیایی، فعالیت این تولیدکنندگان به لحاظ اجتماعی تنظیم نمی‌شود.

 کار آنها چه در ظاهر و چه واقعاً خصوصی است. آنها مستقل از یکدیگر، بر اساس محاسبات عمل می‌کنند. اما به زعم مارکس این امر باعث افزایش قدرت افراد بر شرایط زندگی‌شان نمی‌شود. برعکس، قدرت بیشتر افراد کاهش می‌‌یابد.

برای اینکه دقیقاً‌ً خود تقسیم کار «کل شبکه مناسبات اجتماعی را می‌آفریند که به نحوی خود انگیخته رشد می‌کند و مستقل و کاملاً بیرون از کنترل کنشگرانش قرار دارد»، و به عمل روی آنها با نیروی اجباری و بیرون‌بودگی قوانین طبیعی ادامه می‌دهد.

در این زمینه: مارکس و شکل سلولی اقتصاد

برگرفته از کتاب: سرمایه داری و مدرنیته 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *