آلمان و صلح
هنگامی که آلمان با مواد صلحنامهای که در ورسای مورد پذیرش قرار گرفت مواجه شد، ماکس وبر این موقعیت را در جلسهٔ همگانیِ دانشجویان تشریح کرد. آلمان دیگر یک قدرت جهانی نبود. از مردم آلمان انتظار میرفت هر تحقیری، ازجمله اذعان به گناه جنگ، را بپذیرند.
در موقعیت ضعف، هیچ کاری نمیتوان انجام داد. تنها شرف و آبرو را میتوان حفظ کرد و شاید از بذر شکست قهرمانانه، آیندهٔ جدیدی سربرآورد که آن نسل برای دیدنش زنده نمانند. ماکس وبر شرح مفصل واقعیتها را قطع کرد تا بیان کند:
اگر ما مواد صلحنامه دشمن را رد کنیم و آنها کشور را اشغال کنند، میدانید چه کاری باید انجام دهیم. ما با مشاهده روشهای انقلاب روسیه سال ۱۹۰۵ فهمیدهایم که حتی ضعف چه کارهایی میتواند انجام دهد. در آن صورت ما باید همهٔ امید خود را از دست بدهیم؛ سرنوشت ما زندان و دادگاه نظامی خواهد بود. و او ادامه داد:
اما تا زمانی که آلمان رو به سقوط است، اجازه دهید مطابق آن عمل کنیم؛ اجازه دهید از نشان دادن مدال افتخار به مردمی مغرور در زمانی که دچار خودفریبیِ محض شدهاند دست برداریم؛ بیش از این نقاب نزنیم؛ زمانی که آلمان با شکست در وضعیت سقوط است هر کسی که یونیفورم بپوشد رذل است؛ هیچکس پاسخی نداد؛ سکوتی حاکم شد که گویی هیچکس سخن او را نشنیده است.
روز بعد اعضای انجمنهای صنفی دانشجویی در حالیکه یونیفورمهایشان را به نشانه اعتراض پوشیده بودند، جلوی خانه ماکس وبر راهپیمایی میکردند. وبر بهعنوان عضو ارشد انجمن، نشان عضویت خود را پس فرستاد.
ماکس وبر دوباره بدون طرفدار شد. گویی او اصلاً وجود نداشت. او حتی سعی نکرد بر روند وقایع تأثیر بگذارد. دیگر هرگز به آمادگی و اشتیاقش برای به دست گرفتن هدایت مبارزات خرابکاری علیه دشمن و مواجهه با مرگ قطعی حرفی نزد.
او در جایی که کار تخصصی کارشناسان مورد نیاز بود، مانند تنظیم قانون اساسی جدید، نقشی را بر عهده گرفت. مسئول تنظیم موقعیت خطیر رئیس حکومت رایش در قانون اساسی بود. احتمالاً این تنها تأثیر تاریخی برجسته او بود. او از این طریق، اصولی در قانون اساسی وارد کرد تا بنیانی برای اقتدار دموکراتیک جدید و رهبری اصیل در آلمان فراهم آورد.
برگرفته از کتاب ماکس وبر (فیلسوف، سیاستمدار و دانشمند)
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم.