بابا در خوانشهای خود از ادبیات استعماری، با اشاره به حضور استعمار وحشی در مراحل تکوین آن، از آشناغریبی برای خدشهدار کردن خودباوری مدرنیته نسبت به مدنیت «برتر» خود استفاده میکند.
ادبیات
بابا با بازگرداندن این گذشته ناخوشایند به آگاهی حال، نه تنها نگرشهای رایج دوران استعمار را مورد انتقاد قرار میدهد، بلکه جوامع غربی مدرن را هم بهچالش میکشد تا نگاهی مجدد به بنیادهای احساس هویت خود بیاندازند.
از نظر بابا، این واقعیت که متون ترسیمکننده کلیشههای استعماری، مانند نوشتههای رماننویس جوزف کنراد و ای. ام. فورستر، هنوز بخشی از کتب معیار غربی هستند (مجموعه ادبیاتی که نماینده سنت ادبی غرب بهحساب میآید و شایسته ملاحظات ویژه است) به همان اندازه که در مورد گذشته خود سخن میگویند، در مورد زمان حال غربی نیز حرف برای گفتن دارند.
در این زمینه: منتقدین هومی بابا
برگرفته از کتاب تحلیلی از موقعیت فرهنگ هومی بابا