اسطوره سازی و ستمگری
قابلیت اسطوره سازی معمولا با ستمگری همراه میشود. از قرون وسطی به بعد، یهودیان متهم به قربانی کردن انسان ها در آیینشان هستند. برای چنین اتهامی به اندازه سر سوزنی دلیل و مدرک وجود ندارد. و هیچ شخص عاقلی که در این مورد مطالعه و تحقیق کرده باشد آن را باور نمیکند.
با این حال این اتهام به قوت خود باقی است. من با روسهایی ملاقات کرده ام که معتقدین دو آتشه این اتهام به عنوان حقیقت محض بودند. در میان نازی ها نیز این را به عنوان حقیقت بیچون و چرا پذیرفتهاند. چنین افسانههایی بهانهای برای آزار و شکنجه دادن ایجاد میکند. و باور و اعتقاد بیاساس به آنها، نشان دهنده نوعی تمایل ناخودآگاه برای یافتن قربانی جهت شکنجه دادن است.
تا اواخر قرن هجده، عقیده وجود داشت مبنی بر اینکه دیوانگی به دلیل تسخیر فرد توسط شیاطین است. این گونه استنباط میشد که هر درد و رنجی فرد متحمل میشود، شیاطین هم متحمل میشوند. برای همین بهترین درمان این است که آن قدر بیمار را مورد آزار و اذیت قرار دهند که شیاطین خودشان او راترک کنند.
با توجه به این عقیده فرد بیمار، به طرز وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار میگرفت. چنین روش درمانی برای پادشاه جورج سوم زمانیکه دچار جنون شده بود، استفاده شد ولی موفقیتی در پی نداشت.
حقیقت دردناک و غمگینی است که تقریبا همه درمانهای بیهوده و ناموفقی که در طول تاریخ کهن پزشکی مورد استفاده قرار میگرفت، به گونهای بوده که باعث شدیدترین شکنجه و رنج به بیمار میشده. زمانی که داروی بیهوشی کشف شد، افراد دین دار آن را اقدامی برای سرباز زدن از خواست خدا قلمداد کردند. گفته شده که زمانی که خدا دنده آدم (مرد) را بیرون کشید، او را به خواب عمیقی فرو برد.
این ثابت میکرد که استفاده از داروی بیهوشی فقط برای مردها مناسب بود؛ و زنها بااین وجود به دلیل نفرین حوا میبایستی درد و رنج زیادی را متحمل میشدند. در غرب وجود حق رای برای زنان نادرستی این عقیده را اثبات کرد.
امادر ژاپن تا به امروز، زنان از زمان تولد اجازه برخورداری از داروی بیهوشی رابه عنوان تسکین درد ندارند. از آن جایی که ژاپنیها به سفر پیدایش اعتقادی ندارند، این نوع آزارگری جنسی باید دلیل و توجیه دیگری داشته باشد.
برگرفته از کتاب در ستایش شکاکیت
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم