سوسیالیستها دوست دارند سوئد را نمونهای معرفی کنند از اینکه چگونه یک اقتصاد به شدت کنترلشده میتواند از اقتصاد بازار آزاد بهتر عمل کند. اما آنها اشتباه میکنند. سوسیالیسم نزدیک بود سوئد را ویران کند و این اصلاحات بازار آزاد بود که در نهایت اقتصاد این کشور را از معرض ویرانی نجات داد.
سوسیالیسم
سطح نسبتاً بالای زندگی در سوئد هیچ ربطی به سوسیالیسم ندارد، بلکه علت آن ناشی از دوری سوئد از دو جنگ جهانی و ورود این کشور به انقلاب صنعتی است؛ زمانی که اقتصاد این کشور یکی از آزادترین اقتصادها با کمترین میزان کنترل و کمترین مالیات در اروپا بود.
درجۀ بالای آزادی اقتصادی سوئد در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم باعث ظهور بسیاری از مخترعان و کارآفرینان فوقالعاده مانند آلفرد نوبل، مخترع دینامیت، مهندس سون وینگکویست، مخترع بلبرینگ خودتنظیم، گوستاف دالِن، بنیانگذار شرکت گاز اِی. جی. اِی. و بالتزار وون پلاتن، مخترع یخچال جاذب گازی، شد.
شرکتهای ولوو، ساب و مخابرات اریکسن نیز در این دوران تأسیس شدند.سوئد به لطف اقتصاد نسبتاً آزاد و دوری از جنگ – سوئد از سال 1809 میلادی هیچ جنگی انجام نداده و هیچ منبعی از جمله «منبع نهایی» یعنی مردم را به سوی نابودی منحرف نکرده است – توانست بالاترین نرخ رشد درآمد سرانه را در جهان از سال 1870 تا 1950 ثبت کند.
از دهۀ 1930، سیاستمداران سوئدی شیفتۀ «برنامهریزی» سوسیالیستی و فاشیستی شدند. اگرچه حمایت از فاشیسم از بین رفت، در دوران پس از جنگ، سوئد «جامعۀ سوسیالیستی و برنامهریزیشدۀ» خود را با یک دولت رفاه رو به رشد گسترش داد. مخارج دولت به عنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی سوئد از میزان ناچیز 20 درصد در سال 1950 به بیش از 50 درصد در سال 1975 افزایش یافت.
مالیاتها، بدهیهای عمومی و تعداد کارمندان دولت بیوقفه گسترش یافت. سوئدیها در اصل با سرمایهای که از کار سخت، سرمایهگذاری و کارآفرینی نسلهای قبلی ایجاد شده بود زندگی میکردند.
اگر چه سوئد نسبتاً مرفه باقی ماند، نمیتوان از واقعیت سیاستهای اقتصادی دوری کرد. حفظ یک اقتصاد پررونق با رژیمی که مالیاتهای سنگین اعمال میکند، دولت رفاهی بیهوده ایجاد میکند تا به مردم برای کار نکردن پول دهد و هزینهها و قرضهای کلان دولتی به بار میآورد غیرممکن است.
در این زمینه: فریاد سوسیالیست ها برابری خواهی است
برگرفته از کتاب: مشکل سوسیالیسم