باور و عقیده
باور یک عقیده ثابتنشده در مورد یک واقعیت است. باور با واقعیت آمیخته نمیشود. چرخیدن زمین به دور خورشید یک باور نیست چون قابل سنجش و مشاهده بوده و حقیقت شمرده میشود.
وقتی خدا را علت چرخش زمین به دور خورشید میدانیم، یک باور است چون خدا قابل دیدن و سنجش نیست. به لحاظ کیفی باورهای متعددی وجود دارند که ادعای ارتباط با قوانین فیزیک، مذهب، ایدئولوژی سیاسی و توطئه را دارند.
اعتقاد به حفره بودن زمین یک نظریه توطئه و یک باور شبهعلم در مورد ویژگیهای فیزیکی سیاره زمین است. باور به تلهپاتی و خواندن کف دست نظریه توطئه نیستند چون توطئهای دربر ندارند.
بلکه باور فوق طبیعی و بیانکننده نیروهای ناشناخته طبیعت هستند. کسی که شک دارد همسرش به او خیانت کرده، تا شاهد محکمی برای ادعای خود نداشته باشد باور باقی میماند.
علیرغم این تفاوتهای کیفی، استدلال من این است که تمام باورهای توطئه یک عملکرد مشابه دارند و در درک موقعیت نامعلوم و ناامن به مردم کمک میکنند. مردم وقایع آزاردهنده را با فرض وجود دشمن، فرض میکنند.
باور به طالعبینی باعث پیشبینی امور غیرقابل پیشبینی در آینده نامشخص میشود. باور به احضار روح به مردم در مورد احوال مردگان در دنیای دیگر آگاهی میدهد.
گاهی باورهای توطئه، دنیایی و عقلانی هستند مثلاً شک کردن به رفتارهای همسر، انصراف او از کار، دیر رفتن به اداره و… میتواند به عنوان یک توطئه توجیه شود، ولی راهی برای شناسایی رفتار همسر است.
برگرفته از کتاب روانشناسی نظریه های توطئه
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم