روز جهانی کتاب
ایران با مساحتی معادل یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزار رو یکصد و نود و پنج هزار کیلومتر مربع و با سی و یک استان و بیش از چهارصد و پنجاه شهر، و جمعیتی تقریباً معادل هشتاد و پنج میلیون نفر؛ تنها هزار و صد کتابفروشی در دل پهناور خود با این جمعیت جای داده است.
که البته تمام این کتابفروشیها لزوماً کتابفروش نیستند و به اسم کتابفروشی، گبه، گلیم، اسباب بازی، بازیفکری، لوازم التحریر، و غیره هم در کنار اندک فضایی که برای کتاب اختصاص دادهاند هم، می فروشند.
جای بسی هزاران تاسف دارد تیراژ اول کتاب در این پهنهی گسترده، و با این تاریخ و تمدن و فرهنگ به تیراژ سیصد نسخه رسیده است. گاهاً برخی از تولیدکنندگان بزرگ و کوچکِ حوزهی نشر به پنجاه نسخه در چاپ اول هم روی آوردهاند. البته در شناسنامه کتاب پنجاه نسخه لحاظ نمیگردد و برای جمع کردن آبروی افتضاح موجود و آبروداری، طبق تفاهمی از قبل، و آگاهانه بین ناشر و مترجم و مولف دست به تظاهر می زنند، که این در نوع خود خیلی درد آور است.
البته ناشر حق دارد!؟ پول و سرمایه خود را باید در جایی سرمایهگذاری کند، که بهقول استاد شفیعی کدکنی عزیز: «تابوت کتاب و کتابخوانی را بر روی دوش باید گرفت.»، این یعنی سرمایهگذاری و پول ریختن در مرداب! هزینههای تولید به شدت و نجومی افزایش پیدا کرده است و جدای از حمایت کوچکی که شبیه آب باریکهای توسط دولت در تامین کاغذ که مهم ترین قسمت تولید است، که آن هم در هاله ای از ابهام برای تامین کاغذ در سال جدید فرو رفته است، ادامهی شرایط موجود اساساً شاید ماهیت همان سیصد نسخه، و پنجاه نسخهی تفاهمی را هم تحت الشاع قرار دهد و همان قرارداد افتضاح و تظاهریِ بین ناشر و مولف و مترجم را هم کنسل کند.
اما برای مولفین و مترجمین گرامی. اساتیدی که روی ثانیه به ثانیهی کاری که در جهت ارتقاء فرهنگی ایران انجام میدهند نمیتوان قیمتگذاری کرد، با چه دلیل و انگیزهای باید دست به تالیف و ترجمه بزنند؟ حق و الترجمه و حق و التالیفی که باید از ناشر بگیرند در پایینترین سطح مادی است. تازه برخی کار را به جایی رساندهاند که بابت چاپ اثر در چاپ اول مخصوصاً در مواردی که مترجم و مولف به عبارتی کار اولی هستند هزینه تولید را هم دریافت میکنند.
اصلاً حال شرایط موجودِ نشر برای کشوری به عظمت و نام ایران خوب نیست. اوضاع کتاب و کتابخوانی، تولید و نشر کتاب در ایران، با ادامهی شرایط موجود رو به مرگ است. اساساً در حال حاضر هم چیزی شبیه به مردهی متحرک است که به دروازه قبرستان برای خاکسپاری نزدیک میشود، ای کاش که از این دروازه رد نشود.
به هرحال بیست و سوم آوریل، روز جهانی کتاب بر تمام ایرانیان عزیز که در سال، سی و هفت ثانیه مطالعه میکنند شادباش باد. به قول بزرگی: «هرچیزی را که میخواهید قایم کنید، لای کتاب بگذارید!؟ چون این مردم کتاب نمیخوانند.» البته که ما نمیخواهیم تقصیر را به گردن مردم بیندازیم. اما، واقعیت این است که این مردم کتاب نمیخوانند.
سوم اردیبهشت سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
مدیرمسئول نشر پیله، مهدی سبحانی