در اوایل 1900، نخستین نظریههای فروید بر تأثیر دوران کودکی در زندگی کنونی بزرگسالان متمرکز بود. در حالی که کارهای اولیه او بر روی بیماران زیر 50 سال تاکید میکرد، آثار بعدی او نقش رواندرمانی را در درمان بیماران سالمند مورد توجه قرار داد. بهعنوان مثال، مقاله او «سوگ و مالیخولیا» به تشریح درمان افسردگی در جمعیت سالمندان پرداخته است.
تاریخچه روان درمانی
یونگ، پیشگام بعدی در زمینۀ روانکاوی، کار با سالمندان را بیشتر بررسی کرد. او از مراحل زندگی اعم از کودکی، بلوغ، میانسالی و پیری صحبت کرده است. یونگ مشاهده کرد که برخی با داشتن چشمانداز «زندگی بیش از حد نزیسته …» به مرحلۀ نهایی میرسند، سپس با خواستههای ارضا نشده به آستانه پیری نزدیک میشوند. همچنین او در مورد اهمیت گذراندن یک تجربه دروننگرانه و خودکاوانه در سالمندی مطالبی نوشته است که شامل «جستوجو و کنار آمدن فرد با اینکه چه کسی است، هم فردی و هم جمعی» میشود.
نظریهپردازان بعدی، نظریِۀ اولیه را با توصیف بیشتر مراحل رشد انسانی گسترش دادند. در دهۀ 1950، اریکسون مراحل رشدی زندگی را ترسیم کرد و دورۀ سالمندی را تحت سیطرۀ موضوع یکپارچگیدر مقابل عدم یکپارچگی قرار داد.یکپارچگی زمانی حاصل میشود که افراد دستاوردهای زندگی خود را موفقیتآمیز بدانند. از طرف دیگر، اگر زندگی بیفایده یا بیثمر تلقی شود یا اگر در مورد نحوۀ وقوع رویدادهای زندگی در گذشته نارضایتی وجود داشته باشد، ممکن است عدم یکپارچگی ایجاد شود.
در دهۀ 1980، کولاروسو، نمیروف و هیلدبراند در بررسی مراحل رشدی تأکید بیشتری بر سالمندی داشتند. کولاروسو و نمیروف وظایف رشدی در بزرگسالی را شامل تکامل مداوم، استفاده از ساختار روانی (به جای شکلگیری خودبهخودی آن) و آگاهی فزاینده از مرگ خود میدانند.
همچنین آنها تأکید کردند که علاوه بر رویدادهای دوران کودکی، رویدادهای گذشته در دوران جوانی یا میانسالی میتوانند بر فرآیندهای رشدی تأثیر بگذارند. موضوعات و محتوای «وظایف تحولی و مشکلات دوران سالمندی» توسط هیلدبراند تحت تأثیر فقدان بیان شده است، از جمله این وظایف عبارتند از: فقدان قدرت جنسی، فقدان سودمندی در نقشهای شغلی، فقدان سلامتی، فقدان نیرو برای پیشرفت، ناتوانی بهعنوان والدین، از دستدادن شریک زندگی و مرگ خود، فقدان خودشیفتگی و درد.
تلاش برای تعریف مراحل رشدی انسان به درمانگرانی که با سالمندان کار میکنند، اطلاعات بیشتری میدهد، زیرا این نظریه چارچوبی برای درک بهتر موضوعات مرتبط با سالخوردگی ارائه میدهد. علیرغم تصور اولیه از روانکاوی بهعنوان ابزاری برای پرداختن صرف به مسائل مربوط به دوران کودکی، امروزه پژوهشگران و متخصصان دریافتهاند که مداخلات رواندرمانی برای افراد در تمام مراحل زندگی از جمله سالمندان، مؤثر است.
در این زمینه: مروری بر کتاب مداخلات روانشناختی در سالمندان
برگرفته از کتاب مداخلات روانشناختی در سالمندان