ابزار خاص اراده الهی
یکی از توهمات مخرب و در عین حال جالبی که انسانها و جوامع با آن درگیرند، این است که خودشان را ابزار خاص اراده الهی میپندارند.
همه ما میدانیم که زمانی که اسراییل به سرزمین موعود حمله کرد، آنها بودند که هدف الهی را محقق میکردند نه هیتیها، عموریها، جرگهها، کنعانیان، پریزیتها، هیویتها و یبوسیان.
شاید اگر این اقوام کتب تاریخی کهن را نوشته بودند، مسایل کمی متفاوت تر به نظر میرسید. در واقع از کتیبههای به جا مانده از هیتیها نمیتوانید پی ببرید که آنها چه قوم مفلوکی بودند.
آن چه که بدان رسیدند این بود که تقدیر رم این گونه بوده که مورد تصرف دنیا باشد. و بعد اسلام با این اعتقاد ورود کرد که سربازی که در راه ایمان راسخش کشته شود، مستقیم به بهشت میرود.
کرومبول معتقد بود از طرف خدا مامور برقراری عدالت شده که کاتولیکها و ظالمان را سرکوب کند. آندرو جانسون مامور خدا در آزادسازی آمریکای شمالی از اسپانیاییهای خبیث و نقض کننده روز دعا و نیایش بود.
باور به رسالت الهی یکی از چندین واقعیتهای مسلمی است که انسان را گرفتار کرده است. من فکر میکنم یکی از سنجیده ترین سخنانی که کرومبول به اسکاتلندیها در جنگ دونبار گفت این بود ” از شما ملتمسانه میخواهم که احتمال بدهید خودتان نیز دچار اشتباه شدهاید”.
اسکاتلندیها به سخن او توجهای نکردند و او آنها را در جنگ شکست داد. مایه تاسف است که کرومبول هیچگاه این حرف را خطاب به خودش نزد.
بیشتر گرفتاریها و شرهایی که افراد به دیگران وارد میکند، به این خاطر است که آنها در مورد صحت مسایلی که ممکن است اشتباه باشند، اطمینان کامل دارند.
یافتن حقیقت از آنچه اکثر مردم گمان میکنند، سخت تر است. و عمل کردن با اعتقادی راسخ به اینکه حقیقت در انحصار آنهاست، افتادن در ورطه نابودی است.
حتی زیرک ترین افراد نیز در پیش گویی ده سال آینده مستعد خطا هستند. همان طور که شکسپیر میگوید “آنچه که در شرف رخ دادن است در هالهای از ابهام است.
“در زندگی اجتماعی مانند زندگی شخصی آن چه اهمیت دارد، عطوفت و شکیبایی بدون فرضیت قدرتی فوق انسانی در پیشگویی آینده است.
ما بیشتر در برگه ای دیگر در مورد بخشی از این کتاب مطلب گذاشتهایم
نوشته برتراند راسل